|
باستانشناسان بزرگترین و بیسابقهترین قربانگاه دستهجمعی کودکان را در قاره آمریکا کشف کردند.
در این گور دستهجمعی اجساد بیش از ۱۴۰ کودک در منطقه شمالی پرو و در نزدیکی ساحل اقیانوس آرام شناسایی شده است. بنابر شواهد به دست آمده، این کودکان در حدود ۵۵۰ سال پیش(۱۴۰۰-۱۴۵۰ میلادی) و در یک مراسم مشخص قربانی شدهاند.
بر اساس نتایج بررسی دی.ان.ای اسکلتها، قربانیان از یک جنسیت برخوردار نیستند و هم دختر و هم پسر در میان آنها وجود دارد.
همچنین در این قربانگاه که به تعلق دارد، بقایای اجساد بیش از ۲۰۰ لاما نیز کشف شده که ظاهرا آنها نیز جملگی در یک مراسم مشخص قربانی شدهاند.
این کشف بیسابقه با حمایت مالی نشنال جئوگرافی صورت گرفته و توسط پایگاه اینترنتی این نهاد نیز منتشر شده است.
در سال ۲۰۱۱ میلادی نیز قربانگاه دیگری در منطقه هانچاکیتو لاس لاماس و در یک معبد ۳۵۰۰ ساله کشف شد که در آن بقایای اجساد ۷۴ قربانی شناسایی شد.
برپایه اعلام موسسه نشنال جئوگرافی، در کشف تازه، بقایای اجساد ۱۴۰ کودک بین ۵ تا ۱۴ سال پیدا شده است که اکثر آنها بین ۸ تا ۱۲ سال سن داشتهاند.
در این اجساد نشانه زخمهایی عمیق از جمله در قفسه سینه آنها وجود دارد که میتواند حاکی از بیرون کشیدن قلب آنها باشد. همچنین بسیاری از این کودکان با رنگ قرمز سولفورسیماب نشانهگذاری شدهاند. بر پایه همین نشانهها فرضیه قربانی شدن آنها تقویت شده است.
لاماهای قربانی شده نیز همگی کمتر از ۱۸ ماه سن داشتهاند و رو به شرق و به سمت کوههای آند دفن شدهاند.محققان میگویند کشف لایهای از گل در جریان حفاری ها ممکن است نشانهای از این باشد که چیموها در واکنش به تغییرات آب و هوایی شدید در فاصله سال های ۱۴۰۰ تا ۱۴۵۰ میلادی اقدام به قربانی کردن کودکان و لاماها کردهاند تا شاید با برقراری ارتباط با خدایان و نیروهای فراطبیعی بر این تغییرات فائق آیند.
چیموها قومی ماهپرست بودند که از تمدن اینکا شکست خوردند. تمدن اینکاها نیز ۵۰ سال بعد و با ورود اسپانیاییها به آمریکای جنوبی متلاشی شد.
پیشتر و در دوره استعمار اسپانیا در منطقه آمریکای جنوبی، رخداد قربانی کردن انسان در میان اقوام آزتک، مایا و اینکا ثبت شده بود که در کاوش های علمی اخیر نیز تایید شده بود. اما کشف قربانگاه کودکان، آن هم در تمدن کمتر شناخته شده چیمو نه تنها در آمریکا بلکه در کل جهان بیسابقه است.
ثبت دامنه
|
نویسنده: پیمان کیان.
׀ تاریخ: برچسب:قربانگاه دستهجمعی کودکان , قاره آمریکا,امپراتوری چیمو , نشنال جئوگرافی, کوههای آند ,, ׀ موضوع: <-CategoryName->
׀
|
باستانشناسان مصری در نزدیکی اهرام ثلاثه مقبرهای را کشف کردند که در نوع خود بیسابقه است. این مقبره به "حتبت" یک زن کاهن در سلسله پنجم فراعنه تعلق دارد. در مصر باستان وجود کاهنان زن امر رایجی نبود.
حتبت به عنوان یک کاهن به "حتحور"، الهه باروری، موسیقی و رقص خدمت میکرده است. در مصر باستان وجود کاهنان زن امری رایج نبود، اما چندین کاهن زن در بین کاهنانی که به بارگاه حتحور نیایش میکردند، وجود داشت. باستانشناسان با بررسی نوشتههایی که روی یک حوضچه حک شده بودند، توانستهاند انتساب آرامگاه به این کاهن زن عالیرتبه را کشف کنند.
به گفته خالد العنانی در میان این سنگنوشتهها نام صاحب آرامگاه و منصب او حک شده بودند. او اضافه کرده در سال ۱۹۰۹ یک گروه باستانشناسی از آلمان برای نخستین بار در جریان کاوشهای خود به اسم "حتبت" برخورد کردند.ورودی مقبره به دالانی به شکل "ال" (L) ختم میشود و سبک ساخت، تزیینات و نقاشیهای دیواری همگی نشانههای بارز دوران باستانی یاد شده را دارند.
نقاشیهای دیوار حتبت را در حال شکار و ماهیگیری یا دریافت هدیه از فرزندانش نشان میدهند.در شماری دیگر از نقاشیهای دیواری همچنین صحنههایی از اجرای موسیقی و رقص دیده میشوند. به گفته مصطفی وزیری، سرپرست تیم کاوشگر، در یکی از این نقاشیها دو میمون وجود دارد که در آن زمان به عنوان حیوانات خانگی نگهداری میشدند. یکی از این میمونها در حال رقص در برابر گروهی از نوازندگان دیده میشود؛ صحنههایی که به گفته مصطفی وزیری تا کنون به ندرت در نقاشیهای دیواری دوران فراعنه مشاهده شده است. ثبت دامنه
|
نویسنده: پیمان کیان.
׀ تاریخ: برچسب:مصر باستان, زن کاهن,الهه باروری,دوران فراعنه ,, ׀ موضوع: <-CategoryName->
׀
|
در پایگاههای اینترنتی برای لاغری بیش از اندازه که ناشی از یک بیماری عصبی است به عنوان "ایدهآل زیبایی" تبلیغ میشود. در این میان توئیگی، مانکن لاغر سالهای ۱۹۶۰ هم که سایز صفر را مد کرد، جایی برای عرض اندام ندارد.
شبکههای اجتماعی و پایگاههای اینترنتی، نقش مهمی در تعیین معیارهای زیبایی جوانان بازی میکنند. تصویری که این رسانهها به عنوان "هیکل ایدهآل" ارائه میدهند، همیشه با اصول تغذیه سالم و مفید همخوان نیست. برعکس پایگاههایی مانند "Pro-Ana#" یا " #thinspiration" با تشویق جوانان به کمخوری و گرفتن رژیمهای سخت، کاربران خود را به مرز مرگ ناشی از گرسنگی سوق میدهند.
"آنا" در این عبارت مخفف بیماری "آنورکسیا نروزا" یا بیاشتهایی عصبی است و دومین عبارت هم از دو واژه انگلیسی "لاغری" و "الهام" تشکیل شده است. کسانی که در این پایگاهها گردهم آمدهاند، برای بیماری بیاشتهایی عصبی به عنوان راه و رسم غالب در زندگی تبلیغ میکنند.اغلب نوشتهها با عنوانهایی مانند "خانمهای لاغر عزیز" شروع میشود و با شعارهایی نظیر "مقاوم باش و به نخوردن و گرسنگی ادامه بده" پایان میگیرد. کاربرانی که در اتاق گفتوگوی "Pro-Ana#" گردهم میآیند، گهگاه برای خود هدفی هم تعیین میکنند: از جمله این که مثلا برای مدتی در روز تنها ۸۰۰ گرم کالری به بدن خود برسانند. یکی از شعارهای این پایگاه که کاربران باید آن را سرمشق خود قرار دهند، این است: «لاغر بودن، مهمتر از سالم بودن است.»
زیبایی اسکلتی
در پایگاههای یادشده در اینستاگرام یا شبکههای فیسبوک و توئیتر اغلب عکسهایی منتشر میشوند که کاربران، اعضای بدن خود را که در اثر گرسنگی تغییر شکل دادهاند (استخوانهای ترقوه، لگن و دندههای بیرون زده) با افتخار به تماشا میگذارند و دیگران را تشویق میکنند که از آنان پیروی کنند.
البته اینستاگرام چندی است که انتشار این گونه عکسها را ممنوع اعلام کرده و میکوشد تصاویری از این دست را که پست شدهاند، پاک کند. با اینحال بسیاری از کاربران مبتلا به بیاشتهایی عصبی راههایی مییابند که سلفیهای بدن مرتاضگونه و اسکلتی خود را برای دیگران بفرستند.
"عمق گودی استخوان ترقوه"
به نوشته "اشپیگل آنلاین"، کاربران از این راهها تحت فشار قرار میگیرند و حاضر میشوند تا مرز مرگ ناشی از گرسنگی پیش بروند تا بتوانند در مسابقههای زیبایی که هر ساله هدف و شعار ویژهای دارند، شرکت کنند. به عنوان مثال، شعار مسابقه چندسال پیش این بود: "عمق گودی استخوان ترقوه چه کسی بیشتر است؟" برای اندازهگیری این عمق، تعداد سکههای ۲۰ سنتی جا گرفته در گودی استخوان ترقوه شرکتکنندگان شمرده شد. در مسابقه "کمر چه کسی باریکتر است" کاربری برنده شد که توانست با یک ورق کاغذ A4 دور کمر خود را اندازه بگیرد.
داستان جدی است
کارشناسان میگویند که بیاشتهایی عصبی، یک اختلال تغذیهای است که باعث میشود افراد در مورد وزن خود و غذایی که میخورند، وسواس فکری پیدا کنند. این افراد میکوشند با تحمل گرسنگی شدید یا انجام تمرینهای ورزشی از وزن طبیعی خود بکاهند. به این ترتیب نسبت سن و قد و وزن آنان درهم میریزد و خطر مرگ تهدیدشان میکند. بنا به توصیه کارشناسان، بهتر است "بیماران بیاشتهایی" را به جای تشویق به محرومیت غذایی بیشتر، به مراجعه به روانشناس ترغیب کرد. ثبت دامنه
|
نویسنده: پیمان کیان.
׀ تاریخ: برچسب:کمخوری ,معیارهای زیبایی جوانان , بیاشتهایی عصبی , بیماری "آنورکسیا نروزا","لاغری", اینستاگرام,, ׀ موضوع: <-CategoryName->
׀
|
لباسهای مشابه گارد جاوید هخامنشی در جشن های ۲۵۰۰ ساله شاهنشاهی ایران
گارد جاویدان یا سپاه جاویدان، خُبرهترین و یکی از بزرگترین نیروهای جهان روزگار خود بود که برای ایفای دو نقش تربیت شده بودند، هم به عنوان گارد نگهدارنده شاهنشاهی و هم به عنوان عضوی از ارتش در جنگهای ایران و یونان در دوران هخامنشی ایفای نقش میکردند.
داریوش بزرگ برای این که بتواند از سرزمین ایران پاسداری کند، نیروی ویژهای به وجود آورد بهنام سپاه جاویدان، آنهم در سال ۴۶۵ پیش از میلاد یعنی زمانی که بسیاری از کشورها هنوز ارتشی نداشتند و هنوز از نظم نظامی ناآگاه بودند. رویدادنگاران نوشتهاند که سپاه جاویدان از بین جوانان بلندبالا و نیرومند و خوشسیما گزینش میشد.
سنگنگاره کمانداران، تزئیاناتی مجلل و معروف از بخش مسکونی کاخ آپادانا، ساخته شده توسط داریوش اولدر شوش را نمایش میدهد. این کتیبه از آجر سفالی براق ساخته شدهاست و بلندی آن ۴٫۷۵ متر و پهنای آن ۳٫۷۵ متر میباشد. هرودوت تاریخنگار یونانی این سپاه برگزیده را فناناپذیر (جاویدان) میدانست. از این کتیبه هماکنون در موزهٔ لوور در فرانسه نگهداری میشود.
این سپاه ۶ سال باید دورهٔ آموزشی را پشت سر میگذاشت. در این آموزشگاه افزون بر دانش آن زمان فنون جنگی را نیز فرا میگرفتند، ولی مهمتر از همه اینها، پرورش اخلاق بود که برای آنها ارزش داشت. افراد حاضر در سپاه جاویدان از قبایل پارس و ماد بودهاند.
شمار آنها به ده هزار تن میرسید. این سپاه به ده هنگ هزار نفری بخش میشد. از آن روی به آن سپاه جاویدان میگفتند که هیچگاه از شمار آنها کم نمیشد. اگر یک نفر بازنشسته یا کشته میشد، بهشتاب فرد جدیدی جای او را پر میکرد. این سپاه ده هزار نفری در آن هنگامه از نظر دلیری نمونه بودند و از نظر جوانمردی یگانه. فرماندهی این سپاه در زمان خشایارشا بر عهده هایدرانوس بود. ثبت دامنه
|
نویسنده: پیمان کیان.
׀ تاریخ: برچسب:گارد جاویدان,سپاه جاویدان,نیروی ویژه,نظم نظامی , ده هزار تن, ده هنگ هزار نفری,, ׀ موضوع: <-CategoryName->
׀
|
چبررسی استخوانهای فسیل شده لوسی، انسانتباری با ۳.۲ میلیون سال قدمت، نشان میدهد که علت مرگ او سقوط از بلندی، به احتمال زیاد سقوط از یک درخت بوده است.
سیتیاسکن استخوانهای لوسی آسیبهایی را نشان می دهد که شبیه به آسیبهای استخوانی ناشی از افتادن در انسانهای امروزی است.
این یافته این نظریه را تقویت می کند که Australopithecus afarensis (انسانوارهای جنوب عفار) حداقل بخشی از زندگی خود را روی درخت میگذراندهاند.
این تحقیق را تیمی از دانشمندان آمریکایی و اتیوپیایی انجام دادند و به این نتیجه رسیدند که یک سقوط "عمودی" به احتمال زیاد علت مرگ لوسی بوده است.
پروفسور جان کاپلمن از دانشگاه تگزاس در آستین میگوید بررسی استخوانهای لوسی مشابه چیزی است "که همه روزه در در اورژانسهای تمام دنیا" انجام میشود:
"ما آنجا نبودیم و چیزی ندیدیم اما مجموعه شکستگیهایی که ما تشخیص دادیم کاملا با آنچه در حجم عظیمی از کتابهای ارتوپدی بعنوان شکستگی بر اثر افتادن از بلندی آمده مطابقت دارد."
لوسی که فسیل استخوانهایش در سال ۱۹۷۴ در عفار اتیوپی کشف شد نام خود را از ترانه بیتلز، "لوسی در آسمان با الماسها"، گرفته چون در زمان کشف فسیلها، گروه اکتشافی دائم به این ترانه گوش میکردند.
فقط چهل درصد از استخوانهای لوسی به دست محققان رسیده است اما این انسانوار توجه افکار عمومی را به خود جلب کرد و یکی از معرفترین فسیلها از اجداد انسان امروزی است.
لوسی که حدود ۱.۱ متر قد داشته در زمان مرگ زن جوانی بوده است.
شواهدی در دست است که انسانواران جنوب عفار ایستاده و روی دو پا راه می رفتهاند و بر خلاف اجداد خود قدرت گرفتن با پاهایشان را از دست داده بودند. علاوه بر این بالاتنه آنها برای بالا رفتن بسیار مناسب بوده است.
فسیل لوسی مثل بسیاری از فسیلها شکستگیهای متعدد دارد اما دانشمندان با سیتیاسکن سعی کردند مشخص کنند کدام شکستگی محصول زمان زندگی و مرگ لوسی بوده و کدام یک بعد از مرگ او ایجاد شده است.
به گفته پروفسور کاپلمن که سی سال است در مورد لوسی تحقیق میکند، استخوانها لوسی با مجوز دولت اتیوپی در خفای کامل برای سیتیاسکن با وضوح زیاد به دانشگاه تگزاس منتقل شده و مدت ده روز، بی وقفه روز و شب از او تصویربرداری شده است.
با استفاده از این تصاویر که جزئیات بسیار ریز استخوانهای لوسی را نشان داد چندین شکستگی "مویی" در استخوانها لوسی پیدا شد. این نوع شکستگی شبیه این است که که ترکهای را خم کنید تا ناگهان بشکند. این اتفاق در استخوانهای یک انسان زنده و سالم رخ میدهد:
"لوسی وقتی زنده بوده دچار این شکستگیها شده اما علامت بهبود و جوشخوردگی در استخوانهای او دیده نمیشود، بنابراین به احتمال زیاد این شکستگیها در زمان مرگ لوسی حادث شدهاند."
پروفسور کاپلمان می گوید: "اگر به شکستگی دندهها نگاه کنید، دنده اول شکسته که نادرترین شکستگی دنده است. این یعنی ضربه بسیار شدیدی به قفسه سینه وارد شده بود."
پروفسور نانسی لاول از دانشگاه آلبرتا درباره یافتههای پروفسور کاپلمان میگوید: "ظاهرا تخیلی به نظر میرسد اما چیزی وجود ندارد که تفسیر او را نقض کند."
"خرد شدن سر استخوان بازوی لوسی مهمترین تکه این پازل است. اگر فرضیه ما درست باشد لوسی وقتی دستش را دراز کرده تا چیزی را بگیرد سقوط کرده است."
به جز این در جمجمه، آرواره، مهرهها، لگن، مچ پا و استخوانهای پای لوسی هم شکستگی وجود دارد.
محققان کپی سه بعدی تصویر سر استخوان بازوی لوسی را به متخصصان ارتوپدی نشان دادهاند و تاکنون همه نظر آنها این فرضیه را تایید کردهاند.
پروفسور کاپلمان میگوید کپی سه بعدی اسکن اسخوان را در ابعاد بزرگ چاپ کرده تا کاملا شبیه استخوان انسان به نظر برسد و جراحان آگاه نبودهاند که به تصویر یک استخوان ۳.۲ میلیون ساله نگاه میکنند.
"دولت اتیوپی با انتشار تصاویر سه بعدی شانه راست و زانوی چپ لوسی موافقت کرده تا هر کس علاقمند است آن را چاپ کند و خودش استخوانها و فرضیه ما را ارزیابی کند."
پروفسور لاول که تفسیر پروفسور کاپلمان را کاملا متقاعدکننده میخواند میگوید مرگ بر اثر افتادن از نردبان یا درخت اتفاقی است که میافتد و نیازی هم نیست که درخت خیلی بلند باشد:
"علاوه بر این ما واقعا فکر میکنیم منطقهای که فسیل لوسی در آن پیدا شده در زمان مرگ او درخت داشته است."
پروفسور کریس استرینگر از موزه تاریخ طبیعی لندن میگوید این سناریوی مرگ بر اثر افتادن از درخت با آنچه ما از انسانوارهای جنوب عفار میدانیم جور در میآید:
"آنها برای تغذیه، بعنوان سرپناه و برای محافظت از خود زمانهایی را بالای درخت می گذراندند."
"اگر لوسی جوان بوده مطمئنا بالای درخت برایش امنتر از روی زمین بوده که در آن شکارچیان پرسه میزدند." ثبت دامنه
|
نویسنده: پیمان کیان.
׀ تاریخ: برچسب:انسانتباری با ۳,۲ میلیون سال قدمت,لوسی,فسیلها, اتیوپی ,دانشگاه تگزاس,, ׀ موضوع: <-CategoryName->
׀
|
هاینریش هیملر پس از آدولف هیتلر مقتدرترین چهره حزب نازی بود. او را مسئول اصلی هولوکاست میدانند. "تقویم کاری" هیملر که در آرشیوی در روسیه پیدا شده، پنجرهای جدید به سوی زندگی کاری و شخصی او گشوده است.
هاینریش هیلمر، فرمانده "اساس" (شاخه نظامی حزب نازی) و یکی از چهرههای پرنفوذ آلمان نازی بود. در سال ۲۰۱۳ "تقویم کاری" او در یکی از آرشیوهای تاریخی روسیه پیدا شد؛ تقویمی که او ساعات قتل مخالفان، غذاخوردن و عشقبازیاش را دقیقا در آن یادداشت کرده بود.
حال تاریخدانان آلمانی نوشتههای این تقویم را در معرض دید عموم قرار دادهاند. این نوشتهها برای نخستین بار در روزنامه پرتیراژ آلمانی "بیلد" به چاپ رسیدهاند.
این نمونهای است از یادداشت هیملر که در آن به بازدیدش از گتوی ورشو اشاره کرده است؛ جایی که نازیها صدهاهزار یهودی لهستانی را "حبس" کرده بودند. حال برای تاریخدانان مشخص شده که هدف از این دیدار تخلیه گتو بوده است.
چند روز پس از بازدید هیملر، یهودیان برای نخستین بار دست به مقاومت مسلحانه زدند تا به این ترتیب مانع از انتقال خود به اردوگاه کار اجباری شوند. در ماه آوریل شورشی بزرگ در این گتو به راه افتاد که نیروهای "اساس" با خشونت هر چه تمامتر آن را سرکوب کردند.
مؤسسه تاریخی آلمان (DHI) مستقر در مسکو در یکی از آرشیوهای خود در سال ۲۰۱۳ به صورت تصادفی تقویم کاری هیملر را که سالها در آنجا خاک خورده بود، پیدا کرد. تاریخدانان هیملر را دومین فرد قدرتمند حزب نازی، پس از آدولف هیتلر، معرفی میکنند.
هیملر که به هنگام مرگ در سال ۱۹۴۵، ۴۵ ساله بود، برنامهریز و مدیر اردوگاههای کار اجباری، معمار لشکرکشی مرگبار نازیها به شرق اروپا و کشتار یهودیان اروپا بود.
در دهههای گذشته تصور میرفت تقویم کاری هیملر از میان رفته باشد، اما کسی خبر نداشت که این تقویم که مربوط به سال ۱۹۴۳/۴۴ است، میتواند در تمام این سالها جزو اسناد غارتشده توسط شوروی در آرشیو وزارت دفاع روسیه در شهر پودولسک، یکی از شهرهای بزرگ استان مسکو، از چشمها پنهان مانده باشد.
تأیید اصالت یادداشتها
این سند تاریخی با ارزش، نزدیک به هزار صفحه است و یادداشتهای درج شده در آن با ماشین تحریر نگاشته شدهاند. در این تقویم از نزدیک به ۱۶۰۰ نفر نام برده شده است.
ماتیاس اوول، یکی از کارشناسان مؤسسه تاریخی آلمان، به خبرگزاری آلمان میگوید: «ما اکنون میتوانیم دقیقا بگوییم، هیملر بین سال ۱۹۴۳ تا ۱۹۴۴ در چه روزی با چه کسی دیدار کرده، کجاها اقامت داشته و چه کسانی جزو حلقه قدرتش بودهاند.»
در حال حاضر اسناد بسیار اندکی از نیمه دوم جنگ جهانی دوم، زمانی که هیتلر رفته رفته آلمان را به سوی شکست سوق میداد، بر جای باقی مانده است. بسیاری از اسناد آن زمان به هنگام پیشروی ارتش سرخ در برلین، به دست شوروی افتاد.
در سال ۱۹۹۱ تقویم کاری هیملر که رخدادهای سال ۱۹۴۱/۴۲ را پوشش میداد، در آرشیو تاریخی روسیه پیدا شد.
تاریخدانان آلمانی همکاری نزدیکی با آرشیو ارتش روسیه دارند، زیرا نزدیک به دو و نیم میلیون سند تاریخی و مهم متعلق به حزب نازی اکنون در این آرشیو دستهبندی شدهاند.
به گفته ماتیاس اوول، در سال ۲۰۱۰ نخستین حدس و گمانها در مورد پیدا شدن تقویم کاری هیملر (۱۹۴۳/۴۴) مطرح شد. سه سال طول کشید تا کارشناسان اصالت این یادداشتها را بررسی و در نهایت تأیید کنند.
قرار است محتویات این تقویم تا پایان سال ۲۰۱۷ به صورت دو جلد کتاب همراه با توضیح و تفسیر مفصل منتشر شود.
دریچهای به زندگی شخصی جلاد
تقویم کاری هیملر پنجرهای جدید را نیز به روی زندگی شخصیاش گشوده است. به واسطه اطلاعات مندرج در این تقویم میتوان فهمید که هیملر از بیماری معده رنج میبرده و پزشک شخصیاش اغلب او را ماساژ میداده است.
به طور مرتب نیز به چشم میخورد که هیملر یادداشت کرده که باید به "مامان و عروسک" تلفن بزند. منظور هیملر همسرش مارگارت و دخترش گودرون است که در شهری دیگر در بایرن زندگی میکردند.
هیملر با منشی سابقاش نیز رابطه عاشقانه داشته که حاصل آن دو فرزند بوده است. تاریخدانان حدس میزنند که عبارات "بازرسی" یا "در مسیر" که هیملر در تقویماش نگاشته، در اصل دیدار با معشوقه و فرزندانش بوده که او به این ترتیب پنهان میکرده است.
پروفسور نیکلاس کاتسر، رئیس مؤسسه تاریخی مسکو، میگوید که از نظر او کنار هم قرار گرفتن دستورهای مرگبار و مسائل شخصی در تقویم کاری هیملر "دهشتناکترین مسئله" قابلتوجه در این تقویم است.
او اضافه میکند: «این در اصل چیزی هیولایی است که خودش را در این تقویم نشان میدهد.»
هیملر در روزهای پایانی جنگ جهانی دوم سعی کرد برای ایجاد صلح با متفقین و غربیها وارد مذاکره شود که این تلاشها ناکام ماندند. پس از افشای این اقدام هیملر، او که مورد غضب هیتلر واقع شده بود، با اختیار کردن نامی جعلی فرار کرد، اما توسط بریتانیاییها دستگیر شد.
هیملر در روز ۲۳ مه ۱۹۴۵ در اسارت خودکشی کرد. ثبت دامنه
|
نویسنده: پیمان کیان.
׀ تاریخ: برچسب:هیملر ,دومین مرد مقتدر نازیها,جنگ جهانی دوم,مؤسسه تاریخی آلمان (DHI) ,نیروهای "اساس" ,۱۹۴۳,, ׀ موضوع: <-CategoryName->
׀
|
به گزارش وبسایت نیو ساینتیست، باستانشناسان میگویند که پنج هزار سال پیش، کارگرانی که در شهر اوروک(در ۲۵۰ کیلومتری جنوب بغداد) در بینالنهرین زندگی میکردند به جای دستمزد، آبجو دریافت میکردند.
در سنگنبشتهای که روی آن خط میخی تصویری حک شده ، میزان دستمزد لازم (در واقع آبجوی پرداختی) برای برخی کارهای مشخص ذکر شده است.
باستانشناسان عقیدهدارند که این لوح قدیمیترین فیش حقوقی بشری است که تاکنون یافت شده است. اینطور به نظر میرسد که مفهوم پرداخت حقوق معین در ازای کار مشخص از پنج هزار سال قبل در بین جوامع بشری رواج داشته است. این لوح سنگی در موزه بریتانیا در شهر لندن قرار دارد.
اما با اینکه این لوح ممکن است قدیمیترین فیش حقوقی بشر باشد، اما این نخستین بار نیست که به ازای کار به کارگران دستمزد «الکلی» پرداخت شده است. به گزارش ساینس الرت این رسم در هنگام ساختن اهرام مصر هم رواج داشته و هر کارگر روزی ۴ تا ۵ لیتر آبجو دریافت میکرده است.
هرچند ایان هودر، یک انسانشناس در دانشگاه استنفورد آمریکا عقیده دارد با آنکه در این لوح «جیره» هر کار بر اساس آبجو مشخص شده است، اما انسانها در آن دوره اغلب به صورت گروهی زندگی میکردند. آنها صاحبان زمین نبودند بلکه همگی با هم کار میکردند و محصولات بین قبیله تقسیم میشد. بنابراین مفهوم دستمزد به آنگونه که امروزه رایج است در آن زمان رواج نداشته است. هودر میگوید: «نظر من بر این است که آنها به کار به چشم بخشی از فعالیتهای روزانه نگاه میکردند: مثل آشپزی، اعمال مذهبی و میهمانیها که بخش مهمی از زندگی آنها بوده است.»
به نظر میرسد که سیستم پرداخت در ازای کار مشخص بعدها با یکجا نشین شدن بیشتر انسانها و با تولید محصولات مازاد به مصرف یک گروه یا قبیله به وجود آمده باشد. ثبت دامنه
|
نویسنده: پیمان کیان.
׀ تاریخ: برچسب:بینالنهرین,قدیمیترین فیش حقوقی جهان ,, ׀ موضوع: <-CategoryName->
׀
|
مردی که مدعی است از اردوگاه مرگ آشویتس فرار کرده و سالهاست درباره تجربهاش از آشویتس سخنرانی میکند، اعتراف کرد که از اساس دروغ میگفت. یک معلم تاریخ در نیویورک تناقضگویی او را فهمید و افشایش کرد.
جوزف هیرت، مرد۸۶ سالهی ساکن پنسیلوانیا سالهاست بهعنوان یکی از معدود افرادی شناخته میشود که موفق به فرار از اردوگاه کار اجباری "آشویتس" در دوران آلمان نازی شده است. اکنون او اعتراف کرد که همهی این سالها دروغ گفته و هیچوقت اصلا در آشویتس زندانی نبوده است.
هیرت سالهاست که بهعنوان یکی از شاهدان زندهی جنایات نازیها در آشویتس به دانشگاهها، مدارس، سخنرانیها و مراسم یادبود قربانیان هولوکاست دعوت میشود و تاکنون صدها نشریه با او مصاحبه کردهاند.
هیرت همچنین همهی این سالها مدعی بود که یوزف منگله، پزشک نازی اردوگاه مرگ آشویتس را نیز از نزدیک دیده بود.
سالهاست که هیرت در سراسر دنیا سخنرانی میکند که چطور با حملهی آلمان نازی به لهستان، خانوادهی یهودی او ناچار به فرار به سوی بلگراد شدند.
او مدعی بود که در این فرار او بازداشت و به آشویتس فرستاده شد و توانست از یک لحظه غفلت ماموران اردوگاه استفاده کرده و از پارگی سیم خاردارها در گوشهای فرار کند.
معلم تاریخی که متوجه تناقضگویی هیرت شد
به گزارش روزنامهی بریتانیایی "گاردین"، اندرو راید، معلم تاریخ دبیرستانی در نیویورک، فردی است که متوجه تناقضگوییهای هیرت شد.
او بعد از اینکه هیرت در مراسمی در دبیرستان محل کار برای سخنرانی حضور پیدا کرد، متوجه شد برخی ادعاهای این مرد با واقعیتهای ثبتشده همخوانی ندارد.
تمام افرادی که به اردوگاه مرگ آشویتس منتقل میشدند، صاحب یک شماره میشدند و نازیها این شماره را روی بازوی زندانیان خالکوبی میکردند.
اندرو راید شمارهی روی بازوی هیرت را یادداشت کرد و به سراغ مرکز دادههای قربانیان و بازماندگان آشویتس رفت. این اطلاعات به شکل عمومی در دسترس است و میتوان با وارد کردن شماره یا نام، هویت و سرنوشت افراد را جستوجو کرد.
اندرو راید در کمال تعجب دید که شمارهی روی بازوی هیرت، در واقع شمارهی پریمو لوی، نویسنده و شیمیدان یهودی است که در آشویتس زندانی بوده و کشته شده است.
راید همچنین با بررسی اسناد و شواهد تاریخی متوجه شد که ادعای هیرت که یوزف منگله را در آشویتس از نزدیک دیده است، نمیتواند صحت داشته باشد. چرا که در آن تاریخی که هیرت مدعی است، منگله اصلا هنوز به آشویتس منتقل نشده بود.
راید با انتشار مطلبی با تکیه بر مستندات نوشت که جوزف هیرت دروغ میگوید و روایت او نمیتواند واقعی باشد.
"میخواستم خاطره هولوکاست فراموش نشود"
هیرت سرانجام زیر فشار رسانهها و افکارعمومی بالاخره اعتراف کرد که دهههاست دروغ میگوید و هرگز زندانی آشویتس نبوده است.
او در ادعای عجیبی گفت که "نیت خیر" داشته و میخواست "خاطره هولوکاست فراموش نشود."
هیرت در نامهی عذرخواهی که منتشر کرد، مدعی شد که شمارهی پریمو لوی را روی بازوی خود خالکوبی کرد تا "خاطرهی این شیمیدان بزرگ" را زنده نگه دارد و قصد "سوءاستفاده" نداشته است.
او در این نامه نوشت:«من در آشویتس زندانی نبودم. کار من اشتباه بود و عذرمیخواهم.»
این اولینبار نیست که فردی به دروغ مدعی میشود که در اردوگاههای مرگ آلمان نازی زندانی بوده است یا دربارهی آن وقایع داستانسرایی میکند. تاکنون چندین نفر دیگر نیز چنین ادعاهایی داشتهاند.
در یکی از مشهورترین نمونهها، هرمان روزنبلت، یک زندانی لهستانی در آشویتس، در کتاب زندگینامهی خود ادعاهایی کاملا ساختگی و دروغین مطرح کرد. کن والتزر، مورخ متخصص در هولوکاست با انتشار مطلب مفصلی دروغهای روزنبلت را افشا کرد و تاکید کرد که این داستانسراییها بسیار مخرب است و میتواند بر واقعیت مسلم و هولناک هولوکاست، سایهی تردید بیفکند.
ثبت دامنه
|
نویسنده: پیمان کیان.
׀ تاریخ: برچسب: آشویتس ,دروغگوی آشویتس,هولوکاست ,یوزف منگله ,جوزف هیرت,, ׀ موضوع: <-CategoryName->
׀
|
در دوره مفرغ ( عصر برنز) دانش بیهوشی وجود نداشت، ولی این سبب نشد که در روسیه از سوراخکردن جمجمه و جراحی مغز ابایی داشته باشند. جالب این که شماری از افرادی که این گونه جراحی شدهاند جان سالم به در بردهاند.
گروهی از مردمشناسان آلمانی و روسی در جنوب روسیه شماری جمجمه یافتهاند که همگی یک شاخصه مشترک دارند: در اکثر آنها سوراخی در قسمت بالایی پشت سر دیده میشود.
بنا بر دادههای موسسه باستانشناسی آلمان، ۱۳ جمجمه یافتشده همگی متعلق به عصر مفرغ (عصر برنز) هستند و سوراخ آنها همگی در نقطه واحدی قرار دارد که از انجام یک عمل جراحی خبر میدهد.
ریاست تیم آلمانی در این تحقیقات را خانم یولیا گرسکی از موسسه باستانشناسی آلمان به عهده داشته است. دادههای این تیم حاکی از آن است که اکثر کسانی که جمجمهشان سوارخ شده جان سالم به در بردهاند. جای معین و مشترک سوارخ در جمجمهها و این واقعیت که هیچ اثری از شکستگی جمجمه، ضربه مغزی یا بیماری در دی ان ای DNI جمجمهها یافت نمیشود، این نظریه را قوت میبخشد که جراحیها یک اقدام آیینی بوده است.
البته یافتهها و دادههای پزشکی قدیمیتر حکایت از جراحیهای جمجمه در بیش از ده هزار سال پیش دارند. در بخشهایی از اروپا و به خصوص در انگلستان این گونه جراحی رایج بوده و احتمالا بدون بیحسی شدید و در نقاط کمتر حساستری از جمجمه انجام میگرفته است.
درمان بیماری یا مراسم آیینی؟
با درک و دریافتهای امروزی دشوار است که بتوان علتی برای جراحی جمجمه بدون بیهوشی یافت. اگر ضربه مغزی علت سوراخکردن جمجمه بوده باشد خطوطی از شکستگی هم روی جمجمه دیده میشود. ولی اگر به قصد درمان صرع یا میگرن بوده یا طبق مراسم آیینی صورت گرفته باشد در جمجمه هیچ اثری از شکستگی دیده نمیشود.
در نتایج تحقیقات تیم آلمانی که در مجله American Journal of Physical Anthropology منتشر شده گفته میشود که جمجمههای یافتشده هم با میکروسکوپ، هم با رادیوگرافی و هم با سیتی اسکن مورد بررسی و مطالعه قرار گرفتهاند.
این تحقیقات نشان میدهند که ایجاد سوراخ در جمجمه یا از طریق ساییدن با یک جسم تیز انجام شده یا یک تکه گرد از استخوان جمجمه را درآوردهاند.
جمجمهها به افرادی میان ۱۰ تا ۶۰ سال تعلق دارند و با این که محل جراحی به لحاظ آناتومی (اندامشناسی) در جمجمه جزو حساسترین و خطرناکترین محل برای شکافتن یک عضو به شمار میرود، اکثر افراد مدتی مدید پس از جراحی زنده ماندهاند. و این خود شاید نشانهی آن باشد که "جراحان" خبره و کارآشنا بودهاند که جمجمه را از چنین نقطهای باز میکردهاند. این امر به علاوه فقدان هرگونه نشانهای از شکستگی جمجمه و ضربه مغزی یا بیماری دیگر این نظریه را تقویت میکنند که این جراحیها بخشی از رسم و رسومهای آیینی آن زمان بوده است. ثبت دامنه
|
نویسنده: پیمان کیان.
׀ تاریخ: برچسب:سوراخکردن جمجمه,دوره مفرغ ( عصر برنز),جراحیهای جمجمه ,درمان صرع یا میگرن,آناتومی ,, ׀ موضوع: <-CategoryName->
׀
|
تحقیقات جدید نشان می دهد که مواد بکار رفته در ساخت خنجر آهنی "توتان خامون" (توت عنخ آمون)، فرعون افسانه ای مصر، همجنس شهاب سنگ است. این تحقیقات حتی می گوید مصریان باستان به خوبی از این موضوع آگاه بوده اند.
شبکه خبری سی.ان.ان در گزارشی ضمن بیان این مطلب نوشت، کشف مومیایی توتان خامون و اشیاء اسرارآمیزی که همراه با او در مقبره اش دفن شده بود، در دهه ۱۹۲۰ میلادی باستان شناسان و مورخان شگفت زده کرد.
با گذشت بیش از سه هزار سال هیچ اثری از زنگ زدگی در خنجر آهنی دیده نمی شد و پژوهشگران را سردرگم کرده بود چرا که آن زمان آهنگری در میان مصریان باستان رواج نداشت.
در گذشته دانشمندان چنین ادعایی را مطرح کرده بودند که خنجر آهنی کشف شده در مقبره توتان خامون، ممکن است از جنس شهاب سنگ باشد. حال این شبهه تقویت شده که دیگر اشیاء آهنی کشف شده از مصر باستان نیز از جنس شهاب سنگ باشد.
به گزارش سی.ان.ان، اکنون پژوهشگران ایتالیایی و موزه مصر باستان با استفاده از روش های تصویربرداری با اشعه ایکس به جنس آسمانی خنجر فرعون مصر پی برده اند. آنها نتیجه یافته های خود را در نشریه "علوم نجوم و سیارات" منتشر کرده اند.
دانشمندان ترکیب آهن، نیکل، و کبالت در جنس خنجر را مطابق با شهاب سنگ های آسمانی یافته اند که منشاء جنس آن را به شدت تقویت می کند.
پژوهشگران بر این عقیده اند که مصری های قرن سیزدهم قبل از میلاد مسیح از آهن برای ساخت اشیاء تزئینی و آئینی استفاده می کردند و حتی در هیروگلیف تازه کشف شده ای از "آهن آسمانی" اسم برده شده است. ثبت دامنه
|
نویسنده: پیمان کیان.
׀ تاریخ: برچسب:خنجر آهنی "توتان خامون" ,فرعون افسانه ای مصر,سه هزار سال,موزه مصر باستان,روش های تصویربرداری با اشعه ایکس,, ׀ موضوع: <-CategoryName->
׀
|
آخرین یافتههای محققان از یک غار ماقبل تاریخ در منطقهای در جنوب فرانسه نشان میدهد که نئاندرتالها، گونهای از انسانهای اولیه، احتمالا تکامل یافتهتر از آنچه که بشر امروز ما تصور میکند، بودهاند.
به گزارش نشریه آتلانتیک، داستان از فوریه ۱۹۹۰ میلادی شروع شد، زمانی که صدای جریان هوا از لابلای سنگهای دهانه غار "برونیکه"، برای نخستین بار پس از ده ها هزار سال، توجه یک نوجوان ۱۵ ساله را به خود جلب کرد.
ورودی این غار، که در منطقه زیبایی به نام دره آویرون واقع شده است ، در گذر تاریخ با تخته سنگهای بزرگی پوشیده شده، و این نوجوان و پدرش حدود سه سال مشغول حفر تونلی بودند که به پشت آن راه پیدا کنند.
آنها پس از حفر یک تونل باریک ۳۰ متری و رفتن به داخل غار، خود را در میان دالان بزرگی یافتند که پر بود از استخوان حیوانات و علائمی از زندگی خرسها در آن، در دوران خیلی دور.
بخشهای مختلفی از زمین غار را آب فرا گرفته و دیوارههای آن هم پوشیده است از انواع برآمدگیهای معدنی موسوم به چکیده ( استالاگمیت، یا ستون های مواد معدنی که از کف غار به بالا آمدهاند) و چکنده ( استالاکتیک، یا ستونهایی از مواد معدنی که از سقف غار به زمین کشیده شدهاند).
اما با رفتن به عمق ۳۳۶ متری غار، با پدیده فوق العاده دیگری روبرو میشویم: دالان وسیعی که چند تا از چکیدههای آن "به دقت و از روی عمد" شکسته شدهاند. بقایای آتش هم در جای جای این دالان پیداست و در گوشهای هم تلی از استخوانهای سوخته باقی مانده است.
هیچ علامت و نشانهای که دال بر این باشد که این آثار بر اثر عوامل طبیعی در طول هزاران سال به این صورت در آمدهاند وجود ندارد، و طبیعتا کار خرسها هم نمیتواند باشد. اینجا بود که پدر و پسر تصمیم گرفتند موضوع را با یک باستان شناس در میان بگذارند.
نتیجه تست کربن این کارشناس نشان داد قدمت استخوانها به حدود ۴۷ هزار و ۶۰۰ سال پیش باز میگردد، که این خود نشان میدهد چکیدههای معدنی درون غار بسیار قدیمیتر از هر نقش باستانی است که تاکنون در غارهای مختلف جهان شناسایی شده است.
بر اساس تحقیقات صورت گرفته، این آثار نمی تواند کار انسان مدرن ( هموسپینها) باشد و بوجود آورندگان آن باید انسانهای اولیه باشند که در جنوب فرانسه امروزی می زیستند، یعنی نئاندرتالها.
آثار به جای مانده در این غار همچنین نشان میدهند که انسانهای اولیه، تکامل یافتهتر از آن بودهاند که بشر امروزی تصور میکند. ثبت دامنه
|
نویسنده: پیمان کیان.
׀ تاریخ: برچسب:نئاندرتالها,غار ماقبل تاریخ,انسانهای اولیه,هموسپینها,جنوب فرانسه ,, ׀ موضوع: <-CategoryName->
׀
|
گفته میشود شهر باستانی گمشده مایا که طبق بیانیه آژانس فضایی کانادا تصور میشد توسط یک دانش آموز ۱۵ ساله کشف شده بود، احتمالا یک مزرعه ماریجوانا یا ذرت است.
خبر کشف شهری متعلق به تمدن مایا توسط ویلیام گادوری طی چند روز اخیر در شبکههای اجتماعی و رسانهها به طور گسترده منتشر شد و علاوه بر آژانس فضایی کانادا، پژوهشگران دانشگاه برانزویک نیز آن را تایید کردند.
این پژوهشگران گفتند که ویلیام گادوری توانسته است با مقایسه تصاویر ستارگان با تصاویر ماهوارهای شهری را در جنگل مکزیک کشف کند که گفته میشود چهارمین شهر بزرگ متعلق به تمدن مایاها است.
ویلیام گادوری سال گذشته نظریهای را ارائه کرد مبنی بر اینکه مایاها، محل شهرهای خودشان را با توجه به صور فلکی انتخاب میکردند.
او با بررسی ۲۲ نقشه آسمان که در کتابهای باستانی حاوی صور فلکی که از زمان مایاها به جای مانده است و منطبق کردن آنها بر روی نقشه زمین که از طریق مکانیاب گوگل یافت میشود، توانست "شهر گمشده" را پیدا کند.
بر اساس یافتههای او ۱۱که از سوی پژوهشگران تایید شد، شهر مایا با موقعیت ستارگان منطبق هستند و هرچه درخشش ستارهها بیشتر باشد نشان میدهد که شهر نیز بزرگتر است.
اما ویلیام هنگام انطباق نقشه بیست و سوم متوجه شد که یک تناقض وجود دارد؛ نقشه صور فلکی سه ستاره را نشان میدهد، در حالی که نقشه گوگل تنها دو شهر را نشان میدهد که قبلا کشف شده است.
محلی که با ستاره سوم منطبق بود واقع در جنگلی در ناحیه مرزی بین مکزیک و بلیز است که با رویش گیاهی متراکم پوشیده شده و قابل تشخیص نبود.
آژانس فضایی کانادا نقشه مکان جدید را در اختیار ویلیام گذاشت و سپس همکاری او با دکتر آرماند لاروکه از دانشگاه نیو برانزویک منجر به تایید این کشف خارقالعاده شد.
دکتر لاروکه تایید کرد که این تصاویر یک شبکه خیابانی و یک مربع بزرگ، ساخته دست بشر را نشان میدهند و بنابر این ویلیام شهری بزرگ دارای ۳۰ بنای ساختمانی و یک هرم ۸۶ متری را کشف کرده است.
این جنگلها در شبهجزیره یوکاتان (Yucatan) در آمریکای مرکزی واقع شده است.
اما بعضی از دانشمندان ضمن رد کردن نظریه ویلیام در مورد این کشف جدید ابراز تردید کردهاند.
دکتر دیوید استوارت، مردمشناس و متخصص تمدن مایا در صفحه فیسبوک خود نوشته است: "مایاها شهرهای خود را با توجه به موقعیت ستارگان انتخاب نمیکردند."
او نوشته است: "مطابقت دادن این اشکال با ستارهها مثل تست رورشاخ میماند که در آن افراد مورد معاینه، تلقی خودشان را از لکههای عجیب و غریب جوهر میگویند. اشکال هندسی همه جا پیدا میشوند، ستارهها نیز همه جا هستند."
دکتر استوارت نوشته است: " آن مربع بزرگی که مشاهده شده قطعا ساخت دست انسان است اما میتواند یک مزرعه ذرت هم باشد."
توماس گاریسون، یک مردمشناس دیگر از دانشگاه کالیفرنیای جنوبی نیز فکر میکند که آن سطح مربع شکل یک مزرعه ذرت است.
او میگوید که تصاویر ماهوارهای را باید با تکنیکهای زمینشناسی، از جمله با استفاده از حسگرها شناسایی کرد.
جفری برزول از دانشگاه سندیگو نیز میگوید که این پسر نوجوان احتمالا یک مزرعه ماریجوانا کشف کرده است.
البته هنوز عدم صحت یافتههای ویلیام ثابت نشده است و تا گروهی از پژوهشگران زمین شناس و باستان شناس برای تحقیقات بیشتر به محل نروند نمیتوان قطعا رد کرد که تصاویر مربوط به شهر گمشده مایا هستند یا خیر.
ثبت دامنه
|
نویسنده: پیمان کیان.
׀ تاریخ: برچسب:ویلیام گادوری ,شهر باستانی گمشده, آژانس فضایی کانادا ,, ׀ موضوع: <-CategoryName->
׀
|
یک پسربچه ۱۵ ساله کانادایی موفق شده است با مقایسه تصاویر ستارگان با تصاویر ماهوارهای یک شهر گمشده متعلق به تمدن مایا را کشف کند.
ویلیام گادوری (William Gadoury) اهل سن ژان دو ماتا در کبک، توانست شهری را در جنگل مکزیک کشف کند که گفته میشود چهارمین شهر بزرگ متعلق به تمدن مایاهاست.
او که این شهر را "دهانه آتش" نامیده است، از کودکی و با خواندن یک تقویم متعلق به مایاها که آخرالزمان را در سال ۲۰۱۲ پیشبینی کرده بود، شیفته تمدن آنها شده بود.
به تدریج سرگرمی ویلیام تبدیل به یک پژوهش جدی شد. او نظریهای ارائه کرده است مبنی بر اینکه مایاها، محل شهرهای خودشان را با توجه به صور فلکی انتخاب میکردند.
ویلیام سال گذشته برای مطرح کردن این نظریه از سوی آژانس فضایی کانادا برنده جایزه مسابقه بهترین دانشمند سال شده بود و آنها از همان موقع تصاویر ماهوارهای خود را برای ادامه تحقیقات در اختیارش گذاشته بودند.
او با بررسی ۲۲ نقشه آسمان که در کتابهای باستانی حاوی صور فلکی که از زمان مایاها به جای مانده است و منطبق کردن آنها بر روی نقشه زمین که از طریق مکانیاب گوگل یافت میشود، توانست این شهر گمشده را پیدا کند.
او ثابت کرد که ۱۱۷ شهر مایا با موقعیت ستارگان منطبق هستند و هرچه درخشش ستارهها بیشتر باشد نشان میدهد که شهر نیز بزرگتر است.
اما ویلیام هنگام انطباق نقشه بیست و سوم متوجه شد که یک تناقض وجود دارد؛ نقشه صور فلکی سه ستاره را نشان میدهد، در حالی که نقشه گوگل تنها دو شهر را نشان میدهد که قبلا کشف شده است.
محلی که با ستاره سوم منطبق بود واقع در جنگلی در ناحیه مرزی بین مکزیک و بلیز است که با رویش گیاهی متراکم پوشیده شده و قابل تشخیص نبود.
اما از آنجایی که ویلیام با آژانس فضایی کانادا ارتباط نزدیکی دارد، آنها نقشه مکان جدید را در اختیارش گذاشتند.
این جنگلها در شبهجزیره یوکاتان (Yucatan) در آمریکای مرکزی واقع شده است.
سپس همکاری ویلیام با دکتر آرماند لاروکه از دانشگاه نیو برانزویک منجر به تایید این کشف خارقالعاده شد. این تصاویر یک شبکه خیابانی و یک مربع بزرگ، ساخته دست بشر را نشان میدهند.
دکتر لاروکه تایید کرد که این نوجوان ۱۵ ساله شهری بزرگ دارای ۳۰ بنای ساختمانی و یک هرم ۸۶ متری را کشف کرده است.کشف ویلیام در شبکههای اجتماعی به طور گسترده پخش شده و مورد تقدیر و تمجید قرار گرفته است.
دانشمندان آژانس فضایی کانادا نتیجه تحقیقات او را "استثنایی" توصیف کردند و به او مدال دادند.
بر اساس گزارشها کشف ویلیام در یک مجله علمی منتشر خواهد شد و گفته میشود که استفاده از روشهای مشابه میتواند دانشمندان را به یافتن دیگر شهرهای مربوط به تمدن مایاها کمک کند.
ویلیام یافتههایش را در نمایشگاه بینالمللی علوم برزیل در سال ۲۰۱۷ ارائه خواهد کرد.
bbc news ثبت دامنه
|
نویسنده: پیمان کیان.
׀ تاریخ: برچسب:ویلیام گادوری (William Gadoury),مایاها,صور فلکی ,کتابهای باستانی,آژانس فضایی کانادا ,شبهجزیره یوکاتان (Yucatan) ,, ׀ موضوع: <-CategoryName->
׀
|
در جریان یک عملیات ساختمانی در شهر تومارس در جنوب اسپانیا، گنجینهای از سکههای رومی به وزن ۶۰۰ کیلوگرم پیدا شده است. مقامات فرهنگی اسپانیا میگوید این اتفاق یک کشف منحصر به فرد در تاریخ است.
کارگران ساختمانی در جریان عملیات لولهگذاری در یک پارک موفق شدند هزار سکه برنز و نقره متعلق به پایان قرن چهارم میلادی را در ۱۹ کوزه بیابند. وزن این سکهها در حدود ۶۰۰ کیلوگرم برآورد شده است.
آنا ناوارو، رییس موزه سویل گفت که این گنجینه منحصر به فرد در منطقه "تومارس" (Tomares) واقع در جنوب غربی سویل اسپانیا کشف شده است. به نظر میرسد که سکهها برای پرداخت دستمزد کارمندان و سربازان ضرب و ذخیره شده باشند.
رییس موزه سویل با اشاره به بررسیهای مقدماتی صورت گرفته روی سکهها گفت که تصاویر امپراطورها کنستانتین و ماکسیمیان روی سکهها دیده میشوند. در پشت سکهها نیز تصاویر متفاوتی ضرب شده است.
به گفته ناوارو، نمونهای از این سکهها در مجموعه موزه وجود ندارد. او اضافه کرد که با روسای برخی موزهها در فرانسه، بریتانیا و ایتالیا در باره این سکهها گفتوگو کرده که به نظر میرسد مهمترین یافته مربوط به آن دوران باشد.
به گفته مقامات فرهنگی، ساختو ساز در پارک متوقف شده و باستانشناسان مشغول بررسیهای بیشتر هستند.۱۰ ظرف گلی سالم نیز تنها چند متر دورتر پیدا شدهاند.
رومیها از ۲۰۰ سال پیش از میلاد مسیح تا قرن پنجم میلادی بر اسپانیا کنترل داشتند.
dw ثبت دامنه
|
نویسنده: پیمان کیان.
׀ تاریخ: برچسب:گنجینهای از سکههای رومی,قرن چهارم میلادی,سویل اسپانیا ,امپراطورها کنستانتین و ماکسیمیان,, ׀ موضوع: <-CategoryName->
׀
|
پل ورسک ۸۰ سال پیش در زمان رضاشاه ساخته شد. این پل از شگفتیهای مهندسی راهآهن ایران است که در جنگجهانی دوم به «پل پیروزی متفقين» معروف شد.از شگفتیهای ساخت این پل عدم استفاده از هرگونه سازه فلزی در ساخت آن است.
این پل در مسیر راه آهن سراسری شمال - جنوب و در ارتفاع ۱۱۰ متری از ته دره، با دهانه ۶۶ متری و با وسایلی ابتدایی ساخته شد. این پل دو كوه عظيم و سختگذر عباسآباد را به هم متصل میکند.ساخت پل ورسک از اواسط آبان سال ۱۳۱۳ آغاز شد و روز ۵ ارديبهشت ۱۳۱۵ به طور رسمی گشایش یافت. هزينه احداث پل ورسک ۲ ميليون و ۶۰۰ هزار ريال اعلام شد.
پیمان صدفی، پژوهشگر، که درباره تاریخچه این پل تحقیق کرده است، درباره اهمیت این پل میگوید: «پل ورسک در زمان جنگجهانی دوم بهخاطر نقشی که در كمکرسانی به اتحاد جماهير شوروی محاصره شده توسط آلمان هيتلری ایفا کرد معروف شد و لقب پل پيروزی گرفت. به قول فرماندهان متفقين اگر راه آهن ايران وجود نداشت، نقشه جهان به شكل ديگری بود.»پیمان صدفی درباره نتیجه تحقیقات خود از روند ساخت پل ورسک ادامه میدهد: «به دستور دولت آلمان، لاديسلاوس فون رابسوويچ، اهل اتریش، که در ایران به مهندس ورسک مشهور شده به همراه همسر و فرزندانش به ایران آمد تا يكی از سختترين كارهای دنيا را در سوادكوه به انجام برساند.
پل ورسک هنوز هم نماد مهندسی پيشرفته آلمانیها و انجام كار محكم و درست است.»نظارت بر احداث این پل به مهندس ورسک (لاديسلاوس فون روبسويچ) سپرده شد. به همين دليل رابسويچ و خانوادهاش حدود دو سال در خانهای در پائين دست پل و در كنار رودخانه زندگی می كردند.روزنامه اطلاعات در تاریخ ۵ ارديبهشت سال ۱۳۱۵ به نقل از مهندس لاديسلاوس فون رابسويچ نوشت: «روزی كه اين مدل را برای احداث پل ورسك تهيه كردم مهندسان ديگر با نظر حيرت به آن نگريسته و اجرای نقشه و احداث آن را در شمار يكی از فتوحات علم مهندسی به حساب آوردند. امروز كه اين پل احداث شده، همه، من و رفقايم را تشويق و تحسين میكنند و آن را در شمار بهترين پلهای قشنگ و شاهكار مهندسی میدانند.»به گزارش روزنامه "آفتاب یزد"، رضاشاه برای افتتاح پل ورسک شخصا به سوادكوه که زادگاه خودش نیز بود آمد.
در برخی روایتها درباره روز افتتاح این پل آمده است که به دستور رضا شاه سرمهندس اتریشی این پل موظف شد تا در هنگام عبور اولین قطار زیر پل قرار بگیرد تا در صورت تخریب پل، اولین شخص کشته شده از این حادثه خود او باشد.
تصویری کمیاب از مهندس ورسک (لاديسلاوس فون رابسويچ). مهندس ورسک در سال ۱۹۳۸ ايران را ترک كرد و در كوران جنگ دوم جهانی ، پروژه های بسياری را در آلمان، نروژ و مصر اجرا کرد. رابسويچ در سال ۱۹۵۱ دكترای خود را از دانشگاه گراتس اتريش دريافت و بعدها بهعنوان مشاور سازمانملل در سالهای ۱۹۵۶تا ۱۹۵۸ در ونزوئلا خدمت کرد.با شروع جنگ دوم جهانی و با توجه به احتمال ورود متفقین به ایران و استفاده آنان از راهآهن ایران، تصميم گرفته شد كه همه پلها مينگذاری شوند. پل راه آهن ورسک نيز شامل اين دستور بود، اما پلها هيچگاه منفجر نشدند و متفقين پس از اطلاع از اين موضوع اقدام به خنثی كردن مينها كردند.
محمد سجادی، وزير راه ایران میان سالهای ۱۳۱۷ تا ۱۳۲۰ با اشاره به مینگذاری پل ورسک گفته بود: «با شنيدن اخبار وحشتناک از جبهههای جنگ شوروی، دستور مينگذاری پل ورسک و پلهای مهم ديگر راهآهن داده شد و اين كار با دقت و به صورت محرمانه انجام پذيرفت. ليكن پس از اشغال ايران توسط متفقين، دستوری برای انفجار پلها صادر نشد.»با گذشت حدود ۷۵ سال از ساخت پل ورسک، قطار تهران - ساری هر روز دو بار از روی این پل میگذرد.قطارهای گرگان و قطارهای باربری و سوختی نيز از روی پل ورسک میگذرند. پل ورسک بهعنوان یکی از مهمترین آثار مهندسی راه آهن ایران به ثبت ملی رسیده است.
dw ثبت دامنه
|
نویسنده: پیمان کیان.
׀ تاریخ: برچسب:پل ورسک,شگفتیهای مهندسی راهآهن ایران,پل ورسک نماد مهندسی پيشرفته آلمانیها ,لاديسلاوس فون رابسويچ,, ׀ موضوع: <-CategoryName->
׀
|
پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری ایران اعلام کرده است که کاوشها در محوطه باستانی سرچم در منطقه اورامان استان کردستان ایران به کشف روستایی منجر شده که تخمین زده میشود عمر آن به شش هزار سال پیش میرسد.
امیر ساعدموچشی، سرپرست کاوش در این منطقه، اعلام کرده است که روستای کشف شده به عصر مس، چهار تا پنج هزار سال قبل از میلاد، تعلق دارد.
در این روستا آثار سفالی، سنگی و ابزار سنگی و بقایایی از معماری آن دوره کشف شده است.
آقای ساعدموچشی گفته است تاکنون روستایی با این قدمت در منطقه اورامان کشف نشده بود و کشف تازه میتواند اطلاعات مفیدی درباره شیوه زندگی و فرهنگ آن دوره در اختیار پژوهشگران بگذارد.
به گفته این پژوهشگر باستانشناسی در کاوشهایی که در منطقه اورامان و به ویژه دره رودخانه سیروان انجام شده مکانهای متعددی از دورههای پارینه سنگی، عصر مس، عصر آهن و همچنین دوران پس از اسلام کشف شدهاند. ثبت دامنه
|
نویسنده: پیمان کیان.
׀ تاریخ: برچسب: اورامان استان کردستان,باستانشناسی,, ׀ موضوع: <-CategoryName->
׀
|
دانشمندان در ایتالیا با استفاده از یک فناوری کامپیوتری در حال بررسی بقایای اجساد قربانیان آتشفشان کوه وزوو هستند.
بخشی از بقایای انسانی این آتشفشان که سال ۷۹ پس از میلاد در پمپئی روی داد، از قرن نوزدهم در قالبهایی نگهداری شده اند، اما متراکم بودن این قالبها، کار پژوهش و تجزیه استخوانها و دندانها را دشوار کرده است. به همین دلیل این گروه علمی ازیک دستگاه لیزر ۱۶ لایه ای استفاده می کند.
اما یک یافته جالب، کیفیت دندانهای قربانیان است. یکی از باستان شناسان این پروژه می گوید: «در پژوهش هایمان متوجه فقدان پوسیدگی در دندانها شدیم و می دانیم که این به دلیل رژیم های غذایی مدیترانه ای و جنبه های مثبت آن است. اما این تحقیقات، تاکید بیشتری روی این نکته می کنند.»
به گفته این دانشمندان دلیل سالم بودن دندان ها، کم بودن شکر در رژیم غذایی و همچنین بالا بودن میزان فلوراید در آب این منطقه از مدیترانه است. باستان شناسان امیدوارند با پیشرفت پروژه و آزمایشات دقیق تر، اطلاعات بیشتری درباره این تمدن به دست آورند.
ثبت دامنه
|
نویسنده: پیمان کیان.
׀ تاریخ: برچسب:آتشفشان, کوه وزوو ,کیفیت دندانهای قربانیان,, ׀ موضوع: <-CategoryName->
׀
|
اتو اسکورتسِنی (به آلمانی: Otto Skorzeny) (زایش ۱۲ ژوئن ۱۹۰۸، مرگ ۶ ژوئیه ۱۹۷۵) یک سرهنگ دوم درجه اس اس و افن اس اس و معروفترین و ماهرترین تکاور حاضر در جنگ جهانی دوم بود. مشهورترین عملیاتی که وی رهبری کرد، عملیات بلوطبرای آزادسازی بنیتو موسولینی در سال ۱۹۴۳ بود که با موفقیت کامل انجام شد.
اسکورتسینی فرزند یک مهندس عمران اتریشی بود و خود او هم به عنوان یک مهندس در وین مشغول به کار بود. او در سال ۱۹۳۱ به حزب ناسیونال سوسیالیست اتریش پیوست.جای جراحت عمیقی که روی صورت او وجود دارد در حقیقت جای زخم شمشیر در جریان یک مسابقه شمشیر بازی در دانشگاه وین است.وی در سال ۱۹۳۸ و در جریان آنشلوس یا پیوستن اتریش به آلمان نازی با میانجی گری بین برخی نیروهای اس آ و گارد ریاست جمهوری اتریش از تیراندازی بین این دو جلوگیری کرد و به این ترتیب ویلهلم میکلاس، رئیس جمهور اتریش از مرگ نجات یافت. این اقدام اسکورتسینی با دستور آرتور سیس-اینکوارترهبر حزب ناسیونال سوسیالیست اتریش جهت جلوگیری از خونریزی انجام شد.
عملیات بلوط
بنیتو موسولینی نخست وزیر ایتالیا و متحد آلمان نازی در سال ۱۹۴۳ توسط نیروهای ایتالیایی طرفدار متفقین دستگیر و زندانی شد. اسکورتسینی توسط پیشواانتخاب شد تا طی یک عملیات تکاورانه موسولینی را نجات دهد. اسکورتسینی حدود دو ماه به عکس برداری هوایی از مناطق مختلفی که احتمال میدادموسولینی در آن مکانها نگهداری شود، پرداخت. سرانجام مکان قطعی نگهداری موسولینی که در یک هتل در کوهستان آپنینه ایتالیا بود، برای آلمانها فاش شد. این مکان فقط از طریق تله کابین قابل دسترسی بود و از آنهم به شدت مراقبت میشد. سرانجام در تاریخ ۱۲ سپتامبر ۱۹۴۳ عملیات بلوط (به آلمانی:Unternehmen Eiche) به اجرا در آمد و تعدادی از چتربازهای لوفت وافه یا فالشیرم یگر (به آلمانی: Fallschirmjäger) و تعدادی از تکاوران وافن اس اس و ماموران سرویس اطلاعاتی آلمان-SD (به آلمانی: Sicherheitsdienst) به رهبری اسکورتسینی، توسط گلایدر روی شیبی نزدیک به هتل فرود آمدند و با غافلگیر کردن محافظان بدون شلیک یک گلوله هتل را تصرف کردند. اسکورتسینی وقتی به محل نگهداری موسولینی رسید، خبردار ایستاد و به موسولینی گفت:
دوچه، پیشوا مرا به اینجا فرستاده تا شما را آزاد کنم!
موسولینی به همراه اسکورتسینی بلافاصله با یک هواپیمای سبک لوفت وافه که بعد از تصرف هتل در کنار آن فرود آمده بود به پایگاه هوایی آلمان در جنوب شهررم منتقل شد و از آنجا با هواپیمای دیگری به مقر فرماندهی پیشوا در برلین منتقل شد تا با هیتلر دیدار کند. اسکورتسینی به خاطر این عملیات از هیتلر مدال صلیب آهنی شوالیه دریافت کرد و به درجه سرگردی ارتقا یافت. این عملیات توسط نیروی هوایی آلمان به طور کامل فیلمبرداری و در یک برنامه مستند در تلویزیون آلمان پخش شد.
عملیات پرش بلند
کا گ ب و کمونیستهای اتحاد جماهیر شوروی ادعا نمودهاند که اسکورتسینی بنا به دستور هیتلر قصد داشت طی عملیاتی با نام پرش بلند، روزولت و استالین وچرچیل را در کنفرانس تهران به قتل برساند. کمونیستها ادعا میکنند آلمانها با شکستن رمز مخابرات نیروی دریایی آمریکا از چگونگی برگزاری کنفرانس تهران اطلاع پیدا کرده بودند و با ارسال تیمهای تکاوری قصد از بین بردن سران متفقین را داشتند ولی سرویس اطلاعاتی شوروی با زیرکی از نقشه آلمانها مطلع شد و قبل از آمدن اسکورتسینی تیم پیشرو تکاوران آلمانی را دستگیر کردند و عملیات آلمانها لغو شد. با این وجود اسکورتسینی در خاطراتش هرگز از چنین عملیاتی نام نبردهاست و داستانهایی که در این زمینه از سوی شورویها در زمانهای مختلف نقل شدهاست با یکدیگر در خصوص نام افراد، مکانها و سایر موارد مهم اختلاف فاحشی دارند و به احتمال بسیار زیاد این عملیات تنها ساخته ذهن کمونیستها بوده و جهت پروپاگاندا و نشان دادن کارآمدی سرویس جاسوسی شوروی مطرح شدهاست. طبق نظر سی آی ا در صورتی که عملیات پرش بلند حقیقت داشت و استالین هم از آمدن اسکورتسینی اطمینان داشت، حتی اگر شورویها نقشه آلمانها را کشف کرده بودند، استالین هرگز خطر نمیکرد و در جایی که میداند اسکورتسینی به آنجا خواهد آمد، باقی بماند و جان خود را به خطر بیندازد.
عملیات مشت آهنین
در اکتبر ۱۹۴۴ آدولف هیتلر با خبر شد که میکلوس هورتی نایب السلطنه پادشاهی مجارستان که متحد آلمان در جنگ بود، خیانت کرده و به طور پنهانی وارد مذاکره با ارتش سرخ شوروی شدهاست تا ارتش مجارستان را تسلیم کند. تسلیم مجارستان ضربه سنگینی به نیروهای آلمانی مستقر در بالکان وارد میکرد. از این رو هیتلر دستور داد عملیاتی با نام مشت آهنین (به آلمانی: Unternehmen Eisenfaust) برای سرکوب هورتی انجام گیرد. اسکورتسینی نقش اساسی را در این عملیات به عهده داشت. پسر هورتی به طور مداوم با ماموران شوروی دیدار میکرد. سرویس امنیتی آلمان از طریق واسطههایی پسر هورتی را متقاعد ساختند که نمایندگان یوگوسلاوی و مارشال تیتو علاقهمند به دیدار با وی هستند. سرانجام قرار ملاقات در تاریخ ۱۵ اکتبر ۱۹۴۴ در دفتر فلیکی بورنمیزا رییس بنادر دانوب مجارستان گذاشته شد. بعد از ورود پسر هورتی به محل مورد نظر، به جای نمایندگان تیتو، اسکورتسینی و تکاوران وافن اس اس به محل وارد شده و پس از دستگیری پسر هورتی وی را داخل یک فرش بسته بندی کردند و با هواپیما به وین فرستادند. در ادامه عملیات تعداد محدودی از نیروهای وافن اس اس به رهبری اسکورتسینی با چهار تانک ببر دو به سمت قصر هورتی حرکت کردند و با کمترین میزان تیر اندازی و با تهدید هورتی نسبت به وضعیت پسرش وی را دستگیر کرده و مجارستان را دوباره به کنترل آلمان برگرداندند. در کل این عملیات فقط هفت سرباز مجارستانی کشته شدند و ۲۶ نفر نیز زخمی شدند. به دلیل این موفقیت، آدولف هیتلر، اسکورتسینی را به درجه سرهنگ دومی (به آلمانی: SS-Obersturmbannführer) مرتفع کرد.
منبع:ویکی پدیا ثبت دامنه
|
نویسنده: پیمان کیان.
׀ تاریخ: برچسب:اتو اسکورتسِنی,Otto Skorzeny,بنیتو موسولینی,هیتلر ,کا گ ب ,ارتش سرخ شوروی,ماموران سرویس اطلاعاتی آلمان-SD,تکاوران وافن اس اس ,مدال صلیب آهنی شوالیه,کنفرانس تهران ,چرچیل,استالین,روزولت,متفقین,مارشال تیتو,, ׀ موضوع: <-CategoryName->
׀
|
اغلب رهبران سیاسی ترکیه بر این باورند که در سالهای جنگ، نه تنها اقوام ارمنی، بلکه ترکها هم قربانیناآرامیها و درگیریهای خونین آن دوران شدهاند. تا کنون ۲۰ کشور جهان، این جنایت انسانی را به عنوان "نسلکشی" به رسمیت شناختهاند.سران دولت عثمانی سرانجام در ۲۷ مه ۱۹۱۵، حدود یک ماه پس از قتلعام نخبگان و اجرای طرح جداسازی "مردان قوی و سالم" از خانوادههای خود، دستور تبعید و کوچ اجباری ارمنیان به موصل و سوریه را به مرحلهی اجرا گذاشتند.ماموران دولت، ساکنان شهرها و روستاهای ارمنینشین را به بهانهی "حفظ جان کسانی که در منطقههای جنگی زندگی میکردند"،بدون آذوقه و وسایل لازم به کوچ واداشتند.بسیاری از این راندهشدگان از خانه و کاشانه که بیشتر از زنان، کودکان و مردان سالخورده تشکیل میشدند، در راه رسیدن به صحرای مرکزی سوریه در نزدیکی استان دیرالزور، در اثر گرسنگی، تشنگی و گرمای طاقتفرسا از بین رفتند.ماموران عثمانی و "ترکان جوان" در این مسیر، هر گونه مقاومت را با گلوله پاسخ میدادند، مردان معترض را بهشکلی فجیع میکشتند و به زنان و دختران جوان تجاوز میکردند.
با آن که تاریخنگاران بیطرف تا کنون با تکیه بر پژوهشهای همهسویهی معتبر، نسلکشی ارمنیان به امر ترکان عثمانی و بر اساس طرحی از پیشتعیینشده را به ثبوت رساندهاند، دولت ترکیه با وجود عدم انکار وقوع چنین واقعهای، از به رسمیت شمردن آن به عنوان "نسلکشی" سرباز میزند و اجرای برنامهریزیشدهی کشتار گروهی ارامنه را زیر سئوال میبرد.
هنری مورگن تاو، سفیر وقت آمریکا در عثمانی که بهطور مستمر جریان این "نسلکشی" را به دولت خود گزارش میکرد، در بارهی رفتار وحشیانهی ماموران با راندهشدگان ارمنی در دفتر خاطرات خود مینویسد: «من اصلا به جزییات فجیع این حادثه نپرداختم. چون جزییات این جنون سادیستی بربرمنشانه که زنان و مردان ارمنی قربانی آن شدند، هرگز نمیتواند در آمریکا منتشر شود.»
پارلمان اروپا در ۱۸ ژوئن ۱۹۸۷ بیانیهی مشابهی در این زمینه صادر کرد و از کشور ترکیه خواست با بهرسمیتشناختن این تراژدی بزرگ (اصطلاحی که ترکیه در مورد قتلعام ارامنه بهکار میبرد) به عنوان نسلکشی، زمینهی آشتی با ارمنستان را فراهم آورد. این خواست در بیانیهی ۲۸ فوریه ۲۰۰۲ پارلمان اروپا یک بار دیگر تکرار شده است.
یادروز این جنایت وحشیانه
به تمامی هم وطنانگرامی ارمنی تسلیت باد.
راهپیمایی مقابل سفارت ترکیه در تهران
dw ثبت دامنه
|
نویسنده: پیمان کیان.
׀ تاریخ: برچسب:تصاویر تاریخی "نسلکشی" ارامنه ,, ׀ موضوع: <-CategoryName->
׀
|
کارشناسان میگویند مقبره نویسنده معروف اسپانیایی میگل سروانتس را ۴۰۰ سال پس از مرگ وی کشف کردند.
به گفته این گروه از کارشناسان، آنها بقایای استخوانهای سروانتس، همسرش و بقیه افرادی که به همراه آنها در صومعهای در مادرید به خاک سپرده شده بودند را یافتهاند.
در عین حال، جداسازی و شناسایی استخوانهای آسیب دیده این نویسنده معروف از دیگر تکههای یافت شده، دشوار توصیف شده است.
نویسنده دون کیشوت را در سال ۱۶۱۶ در صومعهای به خاک سپردند اما پس از مدتی، تابوت او گم شد.
در حریان بازسازی صومعه در اواخر قرن هفدهم، جسد سروانتس به محت جدیدی منتقل شد و از آن زمان به بعد برای قرنها کسی از محل دفن این نویسنده معروف به "امیر ادبیات اسپانیا" اطلاعی نداشت.
پدرو کورال، مسئول بخش هنر، گردشگری و ورزش شهرداری مادرید گفته است: "او در فقر از دنیا رفت، یک کهنه سرباز که همچنان آثار زخمهایش بر بدنش بود."
گروهی متشکل از سی پژوهشگر با استفاده از دوربینهای مادون قرمز، اسکنرهای سه بُعدی و رادارهای قابل نفوذ در زمین سرانجام توانستند محل دفن او را در محلی در زیر ساختمان کشف کنند.
درماه ژانویه باستانشناسان سرانجام تابوتی را که روی آن دو حرف اول اسم این نویسنده حک شده بود در پشت دیوار این صومعه پیدا کردند.
این مکان سال آینده برای اولین بار پس از ۴۰۰ سال از مرگ سروانتس برای بازدید به روی عموم باز میشود. ثبت دامنه
|
نویسنده: پیمان کیان.
׀ تاریخ: برچسب:مقبره نویسنده معروف اسپانیایی میگل سروانتس,نویسنده دون کیشوت, "امیر ادبیات اسپانیا",, ׀ موضوع: <-CategoryName->
׀
|
تحلیل ها با کمک دی ان ای شواهدی را دایر بر مهاجرت انبوه ۴۵۰۰ سال قبل انسان به قلب اروپا آشکار کرده و موید فرضیه ای است که می گوید زبان های اروپایی با ریشه هندواروپایی احتمالا از شمال خزر و دریای سیاه نشات می گیرد.
داده های ژنتیکی ۶۹ انسان کهن نشان می دهد که گله داران در آن دوره از حواشی شرقی اروپا به مرکز اروپا نقل مکان کردند.این مهاجران ممکن است مسئول گسترش زبان های هندواروپایی که اکثریت زبان های امروزی اروپا را تشکیل می دهد بوده باشند.
تیمی بین المللی از محققان نتایج مطالعه تازه را در نشریه نیچر چاپ کرده است.پروفسور دیوید رایش و همکارانش دی ان ای استخراج شده از بقایای کشف شده در محوطه های باستانی در اطراف قاره را مطالعه کردند.آنها از یک تکنیک تازه غنی سازی دی ان ای استفاده کردند که نیاز به تعیین آرایش پایه های ژنتیکی دی ان ای برای کسب داده های وسیع را کم می کند.
این تحلیل ها نشان داد که ۷ هزار تا ۸ هزار سال قبل یک گروه از کشاورزان اولیه از خاور نزدیک وارد اروپا شدند که موید مطالعات قبلی است.
این کشاورزان هنگام پراکنده شدن در سراسر قاره به شکارچیان بومی برخوردند که از آنها متمایز بودند.
در نهایت دو گروه ترکیب شدند به طوری از ۵ هزار تا ۶ هزار سال قبل، مشخصات ژنتیکی کشاورزان با بومیان اروپا مخلوط شده بود.
اما مطالعات قبلی نشان می داد که ترکیب ژنتیکی این گروه از کشاورزان و شکارچیان برای توضیح پیچیدگی ژنتیکی اروپایی های مدرن کافی نیست. یک گروه دیگر باید در دوره های اخیرتر به این دیگ در هم جوش اضافه شده باشد.
پروفسور رایش و همکارانش اکنون یک منبع احتمالی را برای این مهاجرت تازه تر پیدا کرده اند. چوپان های یامنایا متعلق به عصر برنز در جنوب روسیه می تواند همان گروه سوم گم شده باشد.تیم محققان نمونه استخراج شده از نه نفر که به این گروه کوچ نشین تعلق داشتند را بررسی کردند. آنها مردگان خود را در تل هایی موسوم به قورغان دفن می کردند.
دانشمندان معتقدند که یک گروه مشابه به یامنایاها پس از اختراع وسایل چرخدار به قلب اروپا مهاجرت کردند و تا ۵۰ درصد اجداد مردمان امروزی در بعضی از بخش های شمال اروپا را تشکیل می دهند.
به نظر می رسد که اروپایی های جنوبی در مجموع کمتر از این مهاجرت تاثیر پذیرفته باشند.
سرمنشا زبان های هندواروپایی
مساله حتی جالبتر، وجود حلقه پیوند احتمالی میان این مهاجرت و سرمنشاء زبان های هندواروپایی است.
بیشتر زبان های بومی اروپا از انگلیسی تا روسی، اسپانیایی و یونانی، به گروه هندواروپایی تعلق دارند. این گروه بندی بر مشخصه های مشترک مثل کلمات و دستور زبان استوار است.
زبان باسک که در جنوب غربی فرانسه و شمال اسپانیا تکلم می شود در این گروه نمی گنجد و ممکن است تنها زبان باقی مانده از گروهی از زبان ها باشد که پیشتر استفاده می شد.
دو فرضیه عمده برای توضیح برتری یافتن زبان های هندواروپایی در اروپای امروز وجود دارد.
براساس فرصیه موسوم به آناتولی زبان های هندواروپایی اولین بار هفت تا هشت هزار سال قبل توسط کشاورزان خاور نزدیک گسترش یافت.
اما تازه ترین مطالعه موید فرضیه استپ است که می گوید گویندگان اولیه زبان های هندواروپایی کشاورزان عصر برنز در مراتع شمال دریای خزر و دریای سیاه بودند.
پروفسور رایش می گوید که زبانهای هندواروپایی که در ایران و هند امروزی صحبت می شود احتمالا پیش از آنکه کوچ نشینان یامنایا - حدود ۴۵۰۰ سال قبل - وارد اروپا شوند، جدا شده بود.
bbc news ثبت دامنه
|
نویسنده: پیمان کیان.
׀ تاریخ: برچسب:سرمنشا زبان های هندواروپایی,یافتههای تازه در مورد مهاجرت انبوه به اروپا,, ׀ موضوع: <-CategoryName->
׀
|
در موزه ملی ایران از از اشیای تاریخی منطقه "خوروین" رونمایی شد. این گنجینه تاریخی که حدود ۵۰ سال پیش به صورت غیرقانونی از ایران خارج شده بود، پس از سالها دعوای حقوقی، اخیرا از بلژیک به ایران بازگردانده شد.
از ۳۴۹ شیئی تاریخی منطقه "خوروین" با قدمتی بیش از چند هزار سال، شنبه ۲۷ دی ماه در موزه ملی ایران رونمایی شد.سرانجام پس از گذشت ۳۳ سال دعوای حقوقی در محاکم مختلف، این گنجینه تاریخی ۴ دی ۹۳ از بلژیک به ایران بازگردانده شد.در این مجموعه گرانبها، ۲۱۵ شیئی سفالی و ۱۲۷ اثر مفرغ وجود دارد.سالها پیش، این آثار تاریخی از محوطه باستانی خوروین در استان البرز در منطقه ساوجبلاغ توسط یکی از اتباع فرانسه جمعآوری و به کشور بلژیک منتقل شده بود.
این اشیاء متعلق به ۲۸۰۰ تا ۳۲۰۰ سال پیش هستند و هنر ایران در دوره مادها و هخامنشیان را نشان میدهند.به گفته مسعود سلطانیفر، رئیس سازمان میراث فرهنگی ایران، اقامه دعوی برای بازگرداندن این اشیا از سال ۱۳۶۰ آغاز شد و به مدت ۳۳ سال ادامه داشت. در این مدت دوبار دادگاه های بلژیک علیه ایران رای دادند تا سرانجام در مهرماه ۱۳۹۲ دیوان عالی کشور درخواست استیناف ایران را پذیرفت و درپی آن رای دادگاه پیشین لغو و حکم استرداد اشیاء به ایران صادر شد.
آنطور که مدیر روابط عمومی سازمان میراث فرهنگی ایران میگوید، این مجموعه تاریخی پس از فهرستبرداری در دادگاه بلژیک، به سفارت ایران در بلژیک منتقل شد. سپس برای پیشگیری از ارائه ادعاهای احتمالی دیگر، بلافاصله با پرواز چارتری از بلژیک به ایران بازگردانده شد.مهناز گرجی رییس موزه ملی ایران میگوید: «کارهای مطالعاتی و پژوهشی روی این آثار تاریخی در دست انجام است. باید بدانیم که این آثار هر کدام چه کاربردی داشتند.»
dw ثبت دامنه
|
نویسنده: پیمان کیان.
׀ تاریخ: برچسب:موزه ملی ایران , اشیای تاریخی منطقه "خوروین" ,رونمایی از گنجینه هنری مادها و هخامنشیان در موزه ملی ایران,, ׀ موضوع: <-CategoryName->
׀
|
در جریان کاوشهای باستان شناسی در جنوب بازار تهران، اسکلت انسانی متعلق به هزاره پنجم پیش از میلاد کشف شد. محمد اسماعیل اسماعیلی جلودار، سرپرست گروه باستانی شناسی گفت: "این کشف منحصر به فرد سابقه سکونت در محدوده شهری تهران را تا هفت هزارسال به عقب میبرد."
به گزارش خبرگزاری میراث فرهنگی، سرپرست گروه باستان شناسی گفته است که آثار به دست آمده، پس از انجام آزمایشها و اقدامات حفاطتی به موزه ملی ایران فرستاده و به نمایش عمومی گذاشته میشود.
سیدمحمد بهشتی، رئیس پژوهشکده میراث فرهنگی و گردشگری در گفتوگو با روزنامه شهروند گفت: "آنچه در کاوشهای باستانشناسی در این منطقه از تهران بهدست آمده، بسیار جالب توجه و مهم است. تا پیش از این قدیمیترین اثری که در تهران بهدست آمده بود متعلق به هزاره اول پیش از میلاد یعنی سههزار سال پیش بود و این اسکلت، تاریخ تهران را بیش از دو برابر افزایش داده است."
به گفته کارشناسان میراث فرهنگی این کاوشها از زمانی آغاز شد که دختری که اتفاقی در محدوده کارگاه فاضلاب مولوی عبور میکرده، متوجه تعدادی سفال در میان خاکهای فاضلاب میشود، او این سفالها را به سازمان میراث فرهنگی میبرد و پس از آن گروهی از باستانشناسان به این محدوده اعزام میشوند و در کاوشها به این اسکلت چندهزار ساله و مجموعه دیگری از آثار با ارزش تاریخی میرسند.
در این کاوش که در خیابان مولوی حدفاصل میدانهای محمدیه تا قیام انجام شده علاوه بر بقایای این اسکلت که با زانوان خمیده و دستانی که از آرنج به سمت بالا جمع شده، آثار دیگری شامل قطعات فراوان سفالهای ساده و لعابدار از دورههای صفوی و قاجار، مصالح آجری و سنگی و تزیینات کاشیکاری، اشیای استخوانی و تکه ظرفهای شیشهای به دست آمده است.
bbc news ثبت دامنه
|
نویسنده: پیمان کیان.
׀ تاریخ: برچسب:کشف 'اسکلت ۷ هزار ساله' در جنوب تهران,, ׀ موضوع: <-CategoryName->
׀
|
باستان شناسان موفق به کشف شهر افسانه ای Heracleion در اعماق دریا گردیدند .
برای قرنها این شهر مانند تروا و هلن و پاریس افسانه ای بیش نبود.روایتهای هرودوت از عظمت و ثروت بیشمار این شهر به مانند افسانه ای در حد ایلیاد و اودیسه بود اما با این کشف برگی دیگر از حقایق دوران باستان ورق زده شد.
این شهر یک بندر مهم تجاری برای ورود تمامی کشتی ها و کالاهای آن به کشور مصر بوده است بخصوص تجار یونانی از این شهر برا تردد خود بهره می برده اند.این شهر به یونانی Thonis نامیده می شده و در 1200 سال پیش از روی زمین محو گردیده است.
طی کاوش های صورت گرفته در 11 الی 15 کیلومتری غرب خلیج Aboukir امروزی مصر واقع گردیده است.
برخی از کشفیات صورت گرفته در این منطقه به شرح ذیل می باشد:
- بیش از 64 کشتی مدفون در ماسه ها و شنهای بستر آن
-سکه هایی از طلا و وزنه هایی ساخته شده از برنز و سنگ
-مجسمه های غول پیکر 16 فوتی و تعداد بیشتری مجسمه های کوچک از خدایان
-سنگهای حکاکی شده متعدد متعلق به تمدن های مصری و یونانی
-دهها تن تابوتهای ساخته شده از آهک که عقیده بر اینست که متعلق به حیوانات مومیایی مصری بوده است
-و بیش از 700 لنگر متعلق به کشتی های باستانی
جندی شاپور البرز-آبان 93
The Telegraph ثبت دامنه
|
نویسنده: پیمان کیان.
׀ تاریخ: برچسب:شهر افسانه ای Heracleion ,روایتهای هرودوت,Thonis, خلیج Aboukir ,, ׀ موضوع: <-CategoryName->
׀
|
تحلیل دی ان ای یک انسان که ۴۵ هزار سال قبل می زیست به دانشمندان کمک کرده دریابند اجداد ما اولین بار چه زمانی با نئاندرتال ها آمیزش داشتند.
تعیین آرایش پایه های دی ان ای به دست آمده از یک استخوان ران کشف شده در سیبری نشان می دهد که اولین مورد آمیزش میان این دو گروه ۵۰ هزار تا ۶۰ هزار سال قبل اتفاق افتاده بود.
استخوان ران متعلق به یک شکارچی مرد است که یکی از قدیمی ترین انسان های مدرن کشف شده در اروسیا است.
نتایج این مطالعه که در نشریه نیچر چاپ شده همچنین موید این یافته است که گونه ما احتمالا حدود ۶۰ هزار سال قبل از آفریقا خارج شد و بعد در سراسر جهان پراکنده شد.
سوانت پابو از موسسه ماکس پلانک در لایپزیگ آلمان - که مطالعه تازه را انجام داده - در سال های اخیر با تحقیقات ژنتیکی خود درحال بازنویسی تاریخ انسان بوده است.
پروفسور پابو و همکارانش پیشگام شیوه استخراج دی ان ای از بقایای انسان کهن و تحلیل مواد ژنتیکی آن بوده اند.
او با استفاده از تحلیل این مواد ژنتیکی توانسته است بیش از پیش معمای سرگذشت انسان مدرن و مهاجرت آن به اطراف زمین را باز کند.
پروفسور پابو به بی بی سی نیوز گفت: "حیرت انگیز اینکه کیفیت مواد ژنتیکی این انسان ۴۵ هزار ساله خوب است، کسی که به جد همه انسان های امروزی خارج از آفریقا نزدیک است."
این مرد در مقطعی مهم در تاریخ بشر در سیبری غربی زندگی می کرده است، زمانی که انسان در آستانه پراکنده شدن به اروپا و آسیا بود.
این یافته ممکن شد چون بخش های بزرگی از دی ان ای این گونه که اکنون منقرض شده سالم مانده است.
پروفسور پابو می گوید: "تحلیل ما نشان می دهد که انسان مدرن قبل از آن زمان با نئاندرتال ها جفتگیری کرده بود و ما اکنون می توانیم تاریخ اولین آمیزش را دقیق تر از قبل تعیین کنیم."
پابو و تیمش در سال ۲۰۱۰ تحقیقاتی را منتشر کردند که نشان می داد تمام انسان های غیرآفریقایی امروز حاوی دی ان ای نئاندرتال ها هستند.
آنها اکنون با تحلیل تازه مواد ژنتیکی این موجود می گویند که آمیزش میان دو گونه ابتدا ۵۰ تا ۶۰ هزار سال قبل رخ داد.
پروفسور کریس استرینگر از موزه تاریخ طبیعی در لندن می گوید این یافته شاید نشان دهنده زمانی باشد که انسان های شکل گرفته در خارج از آفریقا برای اولین بار این قاره را ترک کرد.
پروفسور استرینگر جزو کسانی بود که می گویند اجداد انسان امروزی ابتدا حدود ۱۰۰ هزار سال قبل آفریقا را ترک کردند. اما یافته های مطالعه آقای پابو اکنون او را به سوی این ایده سوق داده که این مهاجرت دیرتر اتفاق افتاد.
او می گوید که حالا فکر می کند شاید مهاجرت انسان به خارج از آفریقا حدود ۶۰ هزار سال قبل روی داده باشد.
مطالعه پروفسور پابو نشان می دهد که انسان ۴۵ هزار ساله سیبری از لحاظ ژنتیکی چیزی بین اروپایی ها و آسیایی ها بوده است که نشان می دهد او نزدیک به دوره ای زندگی می کرد که گونه ما دو دسته شد و به شرق و غرب رفت تا دو نژاد مختلف شکل گیرد.
به علاوه یافته های او این احتمال را پیش می کشد که اولین گونه از دودمان انسان ابتدا ۱۰ یا ۱۱ میلیون سال قبل از میمون ها جدا شد و نه پنج یا شش میلیون سالی که تاکنون تصور می شد.
با این حال او تاکید می کند که مطالعه خیلی بیشتری برای یافتن پاسخی روشن به این سوالات لازم است.
bbc news ثبت دامنه
|
نویسنده: پیمان کیان.
׀ تاریخ: برچسب:نئاندرتال ها,موسسه ماکس پلانک,کیفیت مواد ژنتیکی, آمیزش میان دو گونه,, ׀ موضوع: <-CategoryName->
׀
|
جنگ نخست انگلستان و چین که به جنگ تریاک نخست معروف است، بین سالهای ۱۸۴۰ تا ۱۸۴۲ میلادی روی داد. این جنگ و همچنین جنگ تریاک دوم، نخستین مرحله نفوذ موثر کشورهای اروپای غربی به چین به شمار میرود.
پیش از وقوع جنگ، خرید چای از چین توسط انگلستان که مردم بریتانیا علاقه زیادی به آن داشتند، بسیار افزایش یافته بود و در مقابل انگلستان، کمتر کالایی داشت که مورد نیاز چین بوده و آنرا معاوضه نماید. در نتیجه انگلستان با کاهش ذخیره نقره خود که آنرا با چای چین مبادله میکرد، روبرو شد و بریتانیاییهای حاکم در هند (که آنزمان مستعمره بریتانیا بود)، صدور نقره را متوقف کردند.
تاجران بریتانیایی هند که صادرات این کشور در دست آنان بود نوع جدیدی از تجارت را گسترش دادند. بریتانیا کشت خشخاش را در هند گسترش داده بود از اینرو تاجران انگلیسی تصمیم گرفتند تا در مقابل دریافت چای، تریاک و کتان صادراتی هند را در اختیار چین بگذارند. پس از مدتی، افزایش شدید اعتیاد به تریاک در چین و در نتیجه افزایش واردات آن و کاهش ذخیره نقره آن کشور، مقامات چینی، واردات تریاک را ممنوع اعلام کردند.
این تصمیم در ابتدا مانع بزرگی برای تاجران انگلیسی که به قاچاق تریاک به چین میپرداختند، محسوب نمیشد، ولی در اواخر دهه ۱۸۳۰، این قانون به طور جدی اجرا شد و صندوقها و انبارهای حاوی تریاک توقیف گردید. دولت چین لین ز شو را مامور ضبط و آتش زدن کلیه محمولههای تریاک در بندر کانتون کرد و او این کار را انجام داد. اعمال محدودیت بر همه گونه کالای وارداتی در بندر کانتون، تجار انگلیسی را ناخشنود ساخت.
در ماه ژوئن ۱۸۴۰، نیروی دریایی انگلیس با لشکرکشی به دهانه رود کانتون، نخستین جنگ تریاک را آغاز کرد. با رسیدن ناوگان انگلیسی به یانگتسه کیانگ، سقوط شانگهای و سپس رسیدن به نانجینگ، چین تسلیم و مجبور به امضای پیمان نانجینگ با بریتانیا شد که طبق آن:
۱ - هنگ کنگ به پادشاهی بریتانیا واگذار شد.
۲ - پنج بندرگاه چین که انگلیسیها در آن حق اقامت و تجارت داشتند، به روی بریتانیا گشوده شد.
۳ - شهروندان بریتانیا که در چین به ارتکاب جرم میپرداختند، باید در دادگاههای انگلیسی محاکمه میشدند.
۴ - نرخ عوارض کالاهای وارداتی و صادراتی میبایست منصفانه باشد.
با امضای پیمان نانجینگ، سایر کشورها مانند ایالات متحده آمریکا، روسیه و فرانسه نیز خواستار امتیازات مشابهی مانند بریتانیا شدند و در عرض چند سال قراردادهای مشابهی با چین بستند. ثبت دامنه
|
نویسنده: پیمان کیان.
׀ تاریخ: برچسب:جنگ نخست انگلستان و چین,جنگ تریاک,بریتانیاییها,چین,بندر کانتون,کشت خشخاش,, ׀ موضوع: <-CategoryName->
׀
|
دانشمندان میگویند تبار ژنتیک مردم اروپایی «پیچیدهتر» از آن چیزی است که پیشتر تصور میشد.
به گزارش خبرگزاری رویترز، در عصر یخبندان گروهی از اهالی سیبری که با نخستین ساکنان قاره آمریکا نیز نسبت خویشاوندی داشتند با جمعیتهای باستانی ماقبل تاریخ در اروپا برخورد کردند و «ردپای» خود را بر «دی اِن اِی» اروپاییها برجای گذاشتند.
این پژوهشگران در گزارش نتایج تحقیق خود - که در نشریه «نیچر» به چاپ رسید - تصریح کردند که پیش از این تصور میشد که اروپاییها از تبار «دو گروه دیگر جمعیتی» هستند. بر این اساس، نخستین گروه مردمان شکارچی-گردآورنده (میوه چین) از اروپای غربی بودند که از ۴۰۰۰۰ سال پیش - و نخستین باری که نوع بشر به این قاره پا گذاشت - در آنجا سکنی گزیده بودند. دومین گروه نیز کشاورزانی بودند که حدود ۷۰۰۰ سال پیش از ناحیهای به اروپا کوچیده بودند که امروز بخشهایی از سوریه، ترکیه و عراق را شامل میشود.
دانشمندان در پژوهش جدید توالی ژنوم یک کشاورز که حدود ۷۰۰۰ سال پیش در آلمان زندگی میکرد و هشت انسان شکارچی-گردآوردنده که حدود ۸۰۰۰ سال پیش در لوکزامبورگ و سوئد زندگی میکردند را تعیین کردند. در مرحله بعد نتایج را با دادههای مشابه مربوط به ۲۳۴۵ ساکن امروزی اروپا مقایسه کردند.
لوسیف لازاریدیس، پژوهشگر مقطع فوق دکتری در دانشگاه علوم پزشکی هاروارد در همین باره گفت: «تحقیق ما به دقت نشان داد که تبار اروپاییها پیچیدهتر از آن چیزی است که پیشتر تصور میکردیم.»
این پژوهشگر همچنین افزود: «به نظر میرسد که اروپاییها - که امروزه اغلب یک گروه واحد تلقی میشوند - در واقع تاریخچه پیچیدهای در گذشته خود دارند و دست کم سه گروه مردم مختلف با اختلاط نژادی خود اروپاییهای امروزی را به وجود آوردهاند.»
آنچه بسیار جالب توجه است «تقریباً تمامی اروپاییهای شرکت کننده در این آزمایش از تبار هر سه گروه این مردمان باستانی بودهاند.» اوراسیاییهای شمالی در دوردست تاریخ «۲۰ درصد» از ژنتیک اروپاییهای امروز را به یادگار گذاشتند که، به گفته دانشمندان، «این میزان کوچکترین میزان تأثیر در بین سه گروه نیاکانی اروپاییها» است.
همچنین بررسی ژنتیکی اهالی اروپای شمالی، به ویژه در کشورهای حاشیه دریای بالتیک، نشان میدهد که این گروه بیشترین قرابت را با نیاکان شکارچی-گردآوردنده اروپای غربی دارند.
در جنوب اروپا، اما، ساکنان امروزی از جهت ژنتیک بیشتر به نیاکان کشاورز نزدیک هستند، به نحوی که تا ۹۰ درصد «دی اِن اِی» اهالی ناحیه ساردنیا در غرب ایتالیا به این گروه برمیگردد.
این کشاورزان که از خاورمیانه به اروپا آمدند تواناییهای جدیدی با خود به این منطقه آوردند، اهلی کردن حیوانات از جمله خوک و گاو، کاشت انواع محصولات زراعی از گندم تا جو، نخود و عدس و استفاده از داس سنگی برای جمعآوری محصول از دیگر سوغاتهای این مردم بوده است.
یوهانس کراوس، یکی دیگر از اعضای گروه پژوهشی و متخصص علم ژنتیک در دانشگاه توبینگن، نیز با مهم خواندن نقش اوراسیاییها در گذشته اروپاییهای امروزی تأکید کرد که اوراسیاییهای شمالی «حلقه ارتباطی اروپاییهای امروزی و بومیهای آمریکایی هستند.»
در بخش دیگری از گزارش فوق توضیح داده شده که اوراسیاییهای باستان نه تنها با اروپاییهای قدیم زاد و ولد کردهاند بلکه حدود ۱۵۰۰۰ سال پیش با طی مسیری یخبندان بین سیبری و آلاسکا وارد هر دو قاره آمریکای شمالی و جنوبی شده و در سرتاسر آن سرزمینها نیز پخش شدند. ثبت دامنه
|
نویسنده: پیمان کیان.
׀ تاریخ: برچسب: اختلاط نژادی,توالی ژنوم,«دی اِن اِی» اروپاییها,عصر یخبندان ,نیاکان دیگر اروپاییها پیدا شد , نیاکان کشاورز ,, ׀ موضوع: <-CategoryName->
׀
|
رخدادنگاران بر اين باورند كه «ماركوسآنتونيوس» -یکی از سران دومین حکومت سه نفره روم در روم باستان- با آهنگ به چنگ آوردن ايرانزمين و دستنشانده كردن پارتيان، بزرگترين لشكركشي باختر(:غرب) را در برابر ايرانيان رهبري كرده است. اين لشكركشي كه در روز ١٧ امرداد ٢٠٥١ سال پيش-٣٧ پ.م- آغاز شده است در پايان با شكست روميان از سپاهيان اشكاني به انجام رسيد.
اُرد بزرگ پادشاه پارتها، پس از نابودي سپاه كراسوس، كردارهاي جنگي و سياسي خود را در آسياي كوچك سوريه و فلسطين دنبال كرد و پيروزيهاي با ارزشي بهدست آورد. فرماندهي سپاهيان اشكاني در اين نبردها در دست «پاكور» فرزند اُرد بود. اما اين شاهزادهي جوان پارتي در برابر سپاهيان رومي شكست خورد و اندوه بزرگي را براي اُرد، شاه بزرگ پارتي بهجا گذاشت. اُرد در ٢٠٥١ سال پيش-٣٧ پ.م-، پسر ديگرش فرهاد-فرهاد چهارم- را جانشين خود كرد و به سود او از تخت شاهي كنارهگيري كرد. اما فرهاد به دنبال برادركشي وحشتناكي كه انجام داد از جان پدر سالخوردهي خود نيز نگذشت و او را نيز بهسرنوشت برادران گرفتار كرد. بدينگونه فرهاد چهارم از همان آغازشاهي تخت و تاج را در خون پدر و برادران آلود. حتا برخي از بزرگان كه هموند(:عضو) مجلس مَهستان بودند يا بهفرمان شاهنشاه اشكاني كشته شدند يا راه فرار را در پيش گرفتند. يك تن ازبزرگان به نام «مونهزوس» كه از دوستان نزديك پاكور بود و گويا تا اندازهاي به همين شوند(:سبب) بدگماني فرهاد را برانگيخته بود، به آنتونيوس پناه برد. آنتونيوس هم جانبداري از او را بهانه كرد و به دنبال پيوند و ياري پادشاه ارمنستان، درصدد برآمد از ناخرسندي مردم سود جويد و با بركناري يا كشتن فرهاد، سرزمين پارت را بهگمان خويش دست نشاندهي روم سازد. ماركوس آنتونيوس سرانجام با سپاه بسيار بزرگي كه به گفتهي پلوتارك آسيا را به لرزه ميآورد و حتا خبرهاي آن هنديهاي آن سوي باختر را ميترساند راهي جنگ با پارت شد.
وي از راه ميانرودان به ايران نتاخت تا دچار سرنوشت «كراسوس» در جنگ حران شود بلكه راه ارمنستان و آذربايجان را در پيش گرفت تا از سوارهنظام اشكاني و خدنگ(:تير) سربازان پارتي كمتر آسيب ببيند. پيشرفت او در آغاز برقآسا بود و به زودي مادِ آذربايجان را از سپاه اشغالگر خويش پر كرد. اما رويارويي با لشكر پارت و بهويژه شيوهي جنگ و گريز آنها، كشتار بسياري را به سپاه روم وارد آورد. افزون برآن فرا رسيدن زمستان در كنار نبود خوراك براي لشكر انبوه روم دشواريهاي بسياري ايجاد كرد.
سردار عاشق پيشهي رومي كه ميخواست زمستانش را در خاك مصر و در كنار «كلئوپاترا»–ملكهي مصر- بگذارند با شتاب، حتا بيآنكه توانسته باشد درفشهاي رومي و مردان دربندي را كه پارتها از لشكر كراسوس بهدست آورده بودند از آنها پس بگيرد، راه عقبنشيني را در پيش گرفت. اين در حالي بود كه در راه بازگشت از جنگ و گريز دستههاي سپاه فرهاد چهارم آسيبهاي بسيار ديد. افزونبر اين با وجود كوشش او در در نگهداري يكپارچگي سپاه، از بروز اسهال خوني و نوعي بيماري رواني واگيرداري كه ميان اردوي او گسترش يافت جايي براي آرامش و يكپارچگي در سپاه او نماند. بدينگونه آنتونيوس پس از دادن تلفات سنگين، كه نزديك به ٢٥٠٠٠ تن از سپاه ١١٠٠٠٠ نفري او را از ميان رفت، از راه ارمنستان به سوريه بازگشت و در فنيقيه، در مكاني ميان صيدا و بيروت، كلئوپاتراي زيبا را در كنار خويش يافت. از اين شكست روم كه ماركوس آنتونيوس نميخواست آن را شكست بداند، چنان دستآوردهايِ جنگي(: غنيمت) هنگفتي به ايرانيان رسيد كه در تقسيم آن فرمانرواي آذربايجان از بهرهاي كه فرهاد به او داد ناخرسند شد و بيآنكه ابروي خويش را خم كند از شاه رنجيد. اين آزردگي، فرمانرواي آذربايجان را واداشت تا سوداي جنگ با پارت را دوباره در آنتونيوس برانگيزد.
آنتونيوس نيز براي جبران شكست گذشتهي خويش –كه خودش آن را شكست نميخواند- به پشتگرمي فرمانرواي آذربايجان، در ٢٠٤٨ سال پيش-٣٧ پ.م- آهنگ لشكركشي ديگري به ايران كرد. اين لشكركشي دوم بهزيان استقلال ارمنستان انجاميد. اما اينكه پادشاه آن-«ارتهوزد»- بهدست آنتونيوس و بيشتر از روي نيرنگ، به دام افتاد و دربند شد، براي فرهاد مايهي خرسندي نيز شد. افزونبراين، آنتونيوس كه همزمان با اين لشكركشي درگير مبارزه با قيصر «اوكتاويوس» بود ناگزير به بازگشت به آسياي كوچك شد و دوباره رخدادهاي سه سال پيش در لشكركشي نخستش دامن او را گرفت. سربازان پارتي بلايي بر سر سپاهيان رومي آوردند كه حتا آنتونيوس بارها در راه بازگشت به حالِ سربازانش گريست. از آن گذشته اين كردار آنتونيوس در لشكرشي دومش به ايران، شوندي شد بر آنكه فرمانرواي آذربايجان از خشم و كين فرهاد در امان نماند و ارمنستان نيز دوباره همپيمان پارت شود. «آرتاشس» پادشاه تازه به تخت نشستهي آن كه گويا از سوي اشكانيان در برابر روم نيرومند و برانگيخته(:تحريك) ميشد در آنجا همچون قهرمان ملي شناخته شد. بدينگونه، فرهاد چهارم از دو لشكركشي ماركوس آنتونيوس، كه بزرگان پارتي او را در برابر وي برانگيخته(:تحريك) بودند آسيب زيادي نديد و با اين پيروزي برگ زرين ديگري را پس از نبرد «حَران» و شكست كراسوس به تاريخ پارتها افزود. روميها از اين رخداد درس بزرگي گرفتند، مزهي شكست از سپاهيان فرهاد چنان تلخ در جان آنها نشست كه هرگز آن را فراموش نكردند و تا پايان دوران زمامداريشان هرگز چنين لشكر بزرگي را به سرزمينهاي خاوري و آسيا نياوردند.
امرداد نیوز ثبت دامنه
|
نویسنده: پیمان کیان.
׀ تاریخ: برچسب:اُرد بزرگ پادشاه پارتها,ماركوسآنتونيوس,كراسوس,سربازان پارتي,كلئوپاترا,اوكتاويوس,نبرد «حَران»,, ׀ موضوع: <-CategoryName->
׀
|
در قرن سوم هجری پس از حمله اعراب به ایران، نیاکان پارسیان امروز هند به دلیل آزار و اذیت مذهبی از سوی مسلمانان به هند کوچ کردند. جمعیت پارسیان هند حدود صدهزار نفر برآورد میشود. بسیاری از آنان هرگز ایران را ندیدهاند.جامعه پارسیان زرتشتی در هند، که نیاکانشان صدها سال پیش از ایران به هند کوچ کردند، هنوز آئینها و باورهای خود را پاس میدارند. در قرن سوم هجری پس از حمله اعراب مسلمان به ایران، نیاکان پارسیان امروز هند به دلیل آزار و اذیت مذهبی از سوی مسلمانان به هند کوچ کردند. جمعیت پارسیان هند در حال حاضر حدود صدهزار نفر برآورد میشود و اکثر آنها در شهر بمبئی زندگی میکنند.
با گذشت حدود ۱۲۰۰ سال از کوچ پارسیان به هند، نوادگان آنها بسیاری از سنن ایرانی را حفظ کردهاند.بسیاری از این پارسیان هرگز ایران را ندیدهاند.در کتاب "قصه سنجان" به زبان بهمن پسر کیقباد که از جمله معدود نوشتههای بازمانده از ادبیات پراکنده و اندک زرتشتیان به زبان پارسی است، نیاکان پارسیان هند سفر مخاطرهآمیزی از ایران به هند داشتهاند. قصه تلخ و دردناک کوچ بخشی از ایرانیان زرتشتی به هند، نسل به نسل و سینه به سینه روایت شده تا سرانجام مردی از نسل آن مهاجران، این روایت شفاهی را به نظم درآورده است.بهمن کیقباد حدود سال ۱۶۰۰ میلادی منظومه "قصه سنجان" را نوشته است. او در این منظومه تاکید کرده روایت کوچ پارسیان زرتشتی از ایران به هند که سینه به سینه منتقل شده را از موبدان مورد اطمینان شنیده و به نظم درآورده است.
او همچنین نوشته که در این روایت دردناک از هر صد تنها یکی را نوشته و اصل روایت مفصلتر است.این گروه از پارسیان زرتشیتی پس از شکست ساسانیان از مسلمانان از ترس مسلمانان ابتدا به کوههای خراسان پناه بردند و حدود ۱۰۰ سال در این کوهها زندگی کردند. آنگاه به سوی جزیره هرمز روانه شدند. در "قصه سنجان" آمده: مقام و جای و باغ و کاخ و ایوان / همه بگذاشتند از بهر دینشان / به کوهستان همی ماندند صد سال/ چو ایشان را بدینگونه شده حال / ابا دستور و بهدین یگانه / بسوی شهر هرمز شد روانه.پارسیان زرتشتی که نمیخواستند مورد اذیت و آزار مسلمانان قرار بگیرند، چند سالی هم در جزیره هرمز باقی ماندند (حدود ۱۵ سال) تا اینکه پای مسلمانان به جزیره هرمز هم باز شد. وقتی اوضاع را ناگزار دیدند، با صلاحدید بزرگان قوم خویش روانه هندوستان شدند. در "قصه سنجان" آمده: زن و فرزند در کشتی نشاندند / بهسوی هند کشتی تیز راندندآنطور که در کتاب "قصه سنجان" آمده کشتی در دریا دچار طوفان میشود. پارسیان زرتشتی در کشتی طوفانزده، آتش بر میافروزند، گرد آتش جمع میشوند و برای رهایی از این مصیبت "دست به دعا" میبرند.
به هر تقدیر دریا آرام میگیرد و پارسیان زرتشی کشتی را به سوی گجرات هند میرانند.پارسیان پس از رسیدن به گجرات از "جادی رانه" حاکم گجرات "پناه" میجویند. حاکم گجرات با چند شرط به آنها اجازه اقامت میدهد، از جمله اینکه جنگافزارهایشان را از خود دور کنند و خلع سلاح شوند. پارسیان شرایط حاکم گجرات را میپذیرند.حاکم گجرات قطعه زمینی در دشتی وسیع به پارسیان میدهد تا بتوانند در آن بنایی فراهم کنند و آتش بهرام را در آن روشن نگهدارند. پارسیان این دشت وسیع و سرسبز را آباد میکنند و آن را به یاد سرزمین خود در ایران "سنجان" نام مینهند.پارسیان هند تا قرنها پس از مهاجرت به هند از طریق نامه ارتباط خود با موبدان زرتشتی در ایران را حفظ کردند.
پروفسور جکسون شرقشناس آمریکایی درباره کوچ پارسیان از ایران به هند مینویسد: «در سال ۷۱۶ میلادی یعنی ۶۵ سال پس از کشته شدن یزدگرد سوم، آخرین پادشاه ساسانی، وارد سنجان هندوستان شدند.»در "قصه سنجان" آمده: تو ای آب و ای باد و ای کوه و خاک / زما گوی بدرود بر مام پاک / بگو نام نیک تو پاینده باد/ دل ما زمهر تو تابنده باد/ مرنج ار ز تو روی برتافتیم / سوی کشور هند بشتافتیم / سپاس و درود تو داریم پاس / ترا نیک خواهیم و هوده شناس/ بیاد تو یک شعله روشن کنیم / بنام تو یک گوشه گلشن کنیم.زرتشتیان حدود ۴۵ آتشکدهی بزرگ و مهم در سراسر هند ساختهاند. آنها در هند به نیکوکاری و پاکیزگی شهرهاند.
dw ثبت دامنه
|
نویسنده: پیمان کیان.
׀ تاریخ: برچسب:نیاکان پارسیان هند, کیقباد,کوچ پارسیان زرتشتی از ایران به هند,پارسیان زرتشتی ,, ׀ موضوع: <-CategoryName->
׀
|
از روزی که بشر پا به این کره خاکی گذاشته و زندگی را به صورت ابتدایی شروع کرد و تاکنون شاید در اوج پیشرفت و ترقی دارد، سنگ به صورتهای گوناگون همراه و در خدمت بشر بوده و هست.
روزی برای انسان اولیه بعد از آب و غذا سنگ به عنوان جسمی سخت گاهی برای دفاع به عنوان سلاح و زمانی به عنوان پناهگاه و یا ابزاری مناسب برای ساخت سر پناه بکار میرفت و شاید گاهی هم به عنوان یک وسیله تزئینی و همین طورکه انسان این موجود متفکر و باهوش جلوتر رفت، استفاده از سنگ نیز متنوع و بیشتر میشد.
به گزارش خبرگزاری دانشجویان ایران(ایسنا)، منطقه سیستان و بلوچستان، انسان گاهی از روی نادانی از سنگ بت تراشیده و پرستیده و گاهی از روی دانایی از سنگ به عنوان ثبت تاریخ خود بهره جست و با ترسیم نقاشیها و سنگ نگاره هایی بر دیوار غارها و تخته سنگها سنگ را دفتر، ثبت خاطرات زندگیاش کرد و بعد از اینکه با استخراج فلز از دل سنگ در زندگی خویش انقلابی بزرگ ایجاد کرد، با اختراع خط و نوشتار ثبت تاریخ خویش را در سنگ آسانتر و بهتر نمود.
اینها را گفتیم که از تفتان، این بزرگترین و زیباترین گنجینه و اثر طبیعی سنگی در استان سیستان و بلوچستان بگوییم و سرگذشت مردمی از تبار آریا را که به عنوان انسانهای باهوش و بافرهنگ تفتان را به عنوان محل زندگی خویش در زمانهای بسیار دور انتخاب کردند و همه زندگی آنها با سنگ گره خورده بود، اما تاکنون کسی به صورت علمی در مورد تاریخ اسکان بشر در این نقطه کنکاشی نکرده، ولی آنچه مسلم است این است که تفتان بخاطر موقعیت مناسب خود یکی از اولین مکانهای سکونت انسان به صورت دائم بوده است.
به گزارشایسنا، منطقه سیستان و بلوچستان، دامنه تفتان جنوبی روستای تمندان که تغییر یافته همان کلمه تمدن است، یکی از بزرگترین گنجینههای سنگی (سنگ نگارههای باستانی، سنگ نوشتههای قلعههای سنگی و سنگرها و اتاقهای کنده شده در دل صخره) است.
وقتی که از جاده تمندان بالا میرویم در دشت وسیعی در دو طرف جاده دیوارهای سنگی در چندین کیلومتر مربع جلب توجه میکند که چگونه زمینها را تسطیح و با ایجاد دیوارهای سنگی بندهای بزرگی ایجاد کرده و احتمالا با هدایت آبرفتهای فصلی و انتقال خاک حاصلخیز یکی از بهترین زمینهای کشاورزی در سطح وسیع را در دو طرف رودخانه بوجود آوردهاند.
کمی بالاتر از این زمینها به تعداد زیادی از مکانهایی بر میخوریم که سنگها به صورت خاصی کنار هم و روی هم انباشته شدهاند که اینها گورهایی هستند که متعلق به قبل از اسلام هستند که به نظر میرسد مردگان را به صورت خاصی دفن و بر روی آن سنگهای بزرگ و کوچک را انباشته میکردند.
در سمت چپ زمینها در درهای که دو کوه به هم چسبیده، اما یکی سفید و دیگری سیاه مشرف به آن است، چاه آبی با عمق کم با دیواره سنگی کنده شده که آب آن برای دامداری مناسب بوده و دو درخت انجیر در دو طرف چاه وجود دارد. در حوالی آن سنگ نگارههای باستانی وجود دارد که صحنههایی از بزکوهی و شکار حیوانات را نشان میدهد.
کمی بالاتر که میرویم آثاری از گورستانهای قدیم و دوران اسلامی وجود دارد که مشهورترین آنها گورستان دز و تپه ولان است که بر روی آنها تخته سنگهای صاف و طبیعی به رنگ تیره گذاشته شده که با هنرمندی و ظرافت خاصی در میان حاشیههای زیبا و نوشتن آیات قرآنی نه تنها مشخصات فرد متوفی بر آن نوشته شده، بلکه نمایانگر زبان، دین و مذهب وی نیز بوده است.
در مسیر این رودخانه که از تفتان سرچشمه میگیرد بر بالای کوهها در جاهایی آثاری از برجها و باروهای سنگی وجود دارد که اکنون جز ویرانهای از سنگهای بهم ریخته چیزی نمانده است و در چند نقطه هم سنگرهایی در دل صخره و ارتفاع خاصی کنده کاری شده که در هر یک از آنها چند جنگجو میتوانستند جا بگیرند و مانع نفوذ دشمنان به سمت بالاتر باشند. ناگفته نماند سنگ نوشتههای بر روی قبور دوران اسلامی اکثر مربوط به کسانی بوده که در جنگها و تهاجمات به شهادت رسیدهاند که اکثر تهاجمات از سمت بلوچستان پاکستان امروزی و از سرزمین تحت عنوان هاران صورت میگرفته و معروف به لشکر سیاه پاد (سیاه پا) بوده و این نشان میدهد که اقوام بربر بودهاند که پوشش لباسشان طوری بوده که ساق پایشان مشخص و از نظر نژادی افرادی با پوستی به رنگ تیره بودهاند.
این تمدن سنگی تا بالاترین قله تفتان ادامه داشت که بر فراز قله اصلی که بعد از قلهای است که در حال حاضر دهانه خروج بخار گوگرد است و در آنجا که مقداری صاف و مسطح است آثار و دیوار چینهایی به صورت منظم و تقریبا مستطیل شکل هستند که معروف به چهل محراب و چهل تن است که محل برگزاری مراسم مذهبی خاص در دورههای مختلف بوده که اکثر مردم به آنجا نه به خاطر کوهپیمایی بلکه برای انجام مراسم دینی میرفتند و در آن جا چند روز مانده و حتی گوسفندی هم قربانی میکردهاند و در نهایت در آنجا سنگی گرد و صیقلی و وزین وجود داشته به نام سنگ مراد یا همان سنگ آرزو که در پایان مراسم افراد آرزوهایشان را نیت میکرده و اقدام به بلند کردن سنگ مراد میکردهاند که اگر فرد و یا حتی فردی دیگر که وکالت از افراد میگرفته، میتوانسته سنگ را تا حدود کمر بلند کند، عقیده بر این بوده که آرزویش برآورده و دعایش قبول میشود و در غیر اینصورت نه و شاید علت صاف و صیقلی بودن آن بخاطر این بوده که این سنگ به تناوب توسط افراد بالا و پایین میشده است.
این تمدن کوچک سنگی که سالها در مقابل تهاجمات دشمنان و عوامل طبیعی مقاومت کرده بود، در سالهای اخیر توسط انسانها با افکار و نیات گوناگون بر سنگ نوشتهها و قبور تاخته شده و هر یک این پیشینه مکتوب و مستند را از محل اصلی جابجا کردند. یکی آن را تزئین دیوار خانهاش کرد، دیگری بخاطر آیات قرآنی تزیین دیوار مسجد و بعضی هم با سنگدلی تمام این سنگها را به کشورهای بیگانه فروختند تا به نوایی برسند و متاسفانه سنگهایی در دیوار خانهها و مساجد بکار رفته بود، بعد از مدتی تغییرات در ساخت و سازها صورت گرفت و به خاطر عدم آگاهی از ارزش فرهنگی این سنگها همه به عنوان سنگ لاشه و بی ارزش در دل زمین دفن شدند تا شاید سنگهای جدیدی که فاقد هر گونه ارزش فرهنگی و هنری هستند، جایگزین آنها شوند و سنگ مراد که فکر نمیکرد با آن وزنی که داشت و در بالاترین نقطه قلعه پناه گرفته دستخوش این بی مهری و انسان به اصطلاح متمدن امروزی گردد و شاید توسط افرادی با آرزوهای بسیار بلند از فراز قله به زیر کشیده شد و به جای نامعلومی برده شد.
این بی توجهی به این میراث گرانبهای سنگی هنوز که فرهنگ ملی ما متولی دارد ادامه دارد و آن تعداد اندکی که از این میراث گرانبها باقی مانده شاید فریاد برمیآورد که حداقل اگر نمیتوانید جلوی این غارت فرهنگی را بگیرید آن را مستند و ثبت کنید.
منابع:ایسنا و Asrehamoon
ثبت دامنه
|
نویسنده: پیمان کیان.
׀ تاریخ: برچسب:تمندان,بزرگترین و زیباترین گنجینه و اثر طبیعی سنگی,سیستان و بلوچستان, تفتان,تپه ولان,, ׀ موضوع: <-CategoryName->
׀
|
«شهر سوخته» زابل به عنوان یک سایت فرهنگی در اجلاس یونسکو به ثبت جهانی رسید. به گزارش خبرگزای ایسنا، پرونده «شهر سوخته»، یکشنبه اول تیرماه در سی و هشتمین اجلاس یونسکو در دوحه قطر از سوی ایران مطرح شد و بدون رای مخالف به ثبت جهانی رسید.
شهر سوخته عنوان یک محوطه باستانی در 56 کیلومتری زابل در سیستان و بلوچستان است که به حدود شش هزار سال پیش تعلق دارد. ثبت دامنه
|
نویسنده: پیمان کیان.
׀ تاریخ: برچسب:«شهر سوخته»,یونسکو,ثبت شهر سوخته,, ׀ موضوع: <-CategoryName->
׀
|
پژوهشگران معتبر آمریکایی میگویند، کشتی "سانتا ماریا" را در سواحل هائیتی پیدا کردهاند. این کشتی همان کشتیای است که کریستف کلمب در سال ۱۴۹۲ با آن آمریکا را کشف کرد.
"سانتا ماریا" همان کشتیای است که تاریخ بشریت را تغییر داد. اینک محققان معتبر آمریکایی اعلام کردهاند که لاشه آن را یافتهاند.
کشف این کشتی چنان شعفی در آنها ایجاد کرده که باری کلیفورد(Barry Clifford)، باستانشناس دریایی آمریکا میگوید: «برای من چنان است که انگار کوه اورست در زیر لاشه این کشتی است.»
او همان باستانشناس شناختهشدهای است که موفق به کشف بقایای کشتی افسانهای "ویدا" (Whydah) متعلق به سام بلامی، دزد غارتگر دریایی شد. این کشتی در سال ۱۷۱۷ در ساحل "کیپ کود" که اینک متعلق به آمریکاست غرق شد و در درون آن بزرگترین گنج دزدان دریایی نیز کشف شد. کلیفورد در آن زمان برای به نمایش گذاشتن این گنج موزهای ساخت.
اینک او میگوید، بقایای "سانتا ماریا"، کشتی سهدکله ناوگان کریستف کلمب اسپانیایی را یافته است؛ همان مردی که در سال ۱۴۹۲ در جستوجوی راه دریایی جدید به هند آمریکا را کشف کرد.
گفته میشود که "سانتا ماریا" در ۲۵ دسامبر ۱۴۹۲ در کرانه جزیره هیسپانیولا (جمهوری دومینیکن و جزیره هائیتی امروزی) در هم شکست و به گل نشست.
کلیفورد ۶۸ ساله در گفتوگو با شبکه خبری "سی ان ان" گفته است، بقایای این کشتی ۱۱ سال پیش (۲۰۰۳) پیدا شد. اما در آن زمان به دلیل اشتباه در نتایج تحقیقات، دانشمندان به بیراهه افتاده و نتوانستند اطمینان یابند که این کشتی همان "سانتا ماریا" است.
باری کلیفورد، باستانشناس آمریکایی میگوید، اولین بار دو سال پیش زمانی که خود به آزمایش لاشه این کشتی اقدام کرد ناگهان موضوع برایش روشن شد. او توضیح میدهد: «من نیمهشب بیدار شدم و گفتم، وای خدای من.»
او سپس با تیم تحقیقات به سوی لاشه کشتی میرود و تحقیقات دیگری انجام میدهد و اطمینان حاصل میکند که این همان "سانتا ماریا" است.
چارلز بیکر(Charles Beeker)، باستانشناس دریایی میگوید، اظهارات کلیفورد معتبر است. او به روزنامه "ایندیپندنت" گفت، هنوز در این باره تجزیه و تحلیلهای علمی دقیقی در دست نیست. با این حال با توجه به تصاویر برداشتهشده در سال ۲۰۰۳ و همچنین تازهترین تصاویر تجسسی غواصان "شواهد قانعکنندهای در دست است که نشان میدهد که این کشتی واقعا همان سانتا ماریاست." ثبت دامنه
|
نویسنده: پیمان کیان.
׀ تاریخ: برچسب:کشتی "سانتا ماریا",سواحل هائیتی,کریستف کلمب,, ׀ موضوع: <-CategoryName->
׀
|
نگاه منتقدان سینمایی به فیلم
فیلم "۳۰۰: ظهور یک امپراتوری" برخلاف فیلم "۳۰۰"، نتوانست نظر اغلب منتقدان سرشناس سینمایی را جلب کند. بسیاری از آنها شخصیت پردازی ضعیف، بازی های بد و عدم پایبندی به تاریخ را از ضعف های اساسی این فیلم دانستند. با این حال اغلب منتقدان، کوریوگرافی صحنه های نبرد دریایی را که به صورت اسلوموشن کار شده است، ستوده اند.
تاد مک کارتی، منتقد هالیوود ریپورتر، در نقدی منفی و طعنه آمیز علیه آن نوشت: "با این که جرارد باتلر بعد از فیلم "۳۰۰" در ۱۷ فیلم متوسط بازی کرد اما با این حال، غیبت او در این فیلم به شدت حس می شود."
جیمز روچی از سایت سینمایی "فیلم دات کام"، صفر امتیاز به فیلم داد و آن را یک "جوک سه بعدی" دانست.
تام لانگ از "دیترویت نیوز" نیز آن را یک حمام خون و نه چیزی بیشتر خواند. جیمز براردینلی از "ریل ویووز"، ۲ و نیم ستاره از ۴ ستاره به فیلم داد. به اعتقاد براردینلی، فقدان خلاقیت در این فیلم منجر به نارضایتی بنیادی از آن شده است.
اسکات بولس از "یو اس اِی تودِی" از ۴ ستاره، ۲ ستاره به فیلم داد و نوشت: "برای کسی که در این فیلم دنبال مفهوم فیلمنامه می گردد، "۳۰۰" مثل اسب ترواست. باورپذیری و معقول بودن را فراموش کنید."
اما اسکات فانداس از مجله "ورایتی" فیلم را ستود و درباره اش نوشت: "این فیلم سرگرم کننده، فاقد طنین اسطوره ای فیلم "۳۰۰" است که از آن یک فیلم کلاسیک ساخت اما با معیارهای خودش خوب کار می کند."
منتقد دیگری به نام ریچارد روپر از ۵ ستاره به فیلم ۴ و نیم ستاره داد و آن را یک پیروزی از نظر طراحی صحنه و لباس و استفاده از تکنیک های خیره کننده سی جی آی دانست.
با این حال به نظر می رسد تماشاگران عادی سینما رویکردی نه چندان بدی نسبت به این فیلم داشته اند. "۳۰۰: ظهور یک امپراتوری" که نمایش عمومی آن کمتر از سه هفته پیش آغاز شد، در حال حاضر در رده سوم جدول پرفروشترین های سینمای آمریکای شمالی در سال ۲۰۱۴ جا دارد.
به روایت هرودت، آرتمیس یکم، ملکه کاریا، در شهر هالیکارناس، (که در آن زمان از اسپارتی های امپراتوری هخامنشی بود) به دنیا آمد. آرتمیس، زنی زیبا و دلیر بود و پس از مرگ شوهرش بر تخت شاهی نشست. او یکی از فرماندهان نیروی دریایی و از رایزنان جنگی خشایارشا بود و در تاریخ از او به عنوان نخستین زنی که در سمت فرماندهی نیرومندترین نیروی دریایی جهان خدمت می کرد، یاد می شود. هردوت او را زنی مکار و باهوش توصیف کرده و نوشته است که بر روی خشایارشا نفوذ زیادی داشته است. در دوران حکومت پهلوی، نیروی دریایی ایران، برای نخستین بار ناوشکن بزرگی را به نام آرتمیس نام گذاری کرد.
"۳۰۰: ظهور یک امپراتوری"؛ ادامه دقیق فیلم "۳۰۰" نیست بلکه همزمان به رویدادهای قبل از نبرد ترموپیل یعنی جنگ ماراتن و جنگ های بعد از آن یعنی جنگ های آرتمیسیوم و سالامیس می پردازد. جنگ ماراتن، ده سال قبل از جنگ ترموپیل(ماجرای فیلم ۳۰۰) در سال ۴۹۰ پیش از میلاد اتفاق افتاد. جنگ دریایی آرتمیسیوم نیز همزمان با جنگ ترموپیل رخ می دهد که در سال ۴۸۰ قبل از میلاد اتفاق افتاد و سه روز طول کشید و در آن سپاه ایران بر یونانی ها پیروز شده و به دنبال آن شهر آتن را فتح کرد و آن را به تلافی به آتش کشیده شدن شهر "سارد" در ایران، به آتش کشید. یونانی ها پس از این اتفاق، به جزیره سالامیس فرار کرده و خشایارشا هم برای تار و مار کردن آنها به سالامیس لشگر کشید. ثبت دامنه
|
نویسنده: پیمان کیان.
׀ تاریخ: برچسب:آرتمیس,فیلم "۳۰۰",فیلم "۳۰۰: ظهور یک امپراتوری" ,, ׀ موضوع: <-CategoryName->
׀
|
هشت سال بعد از نمایش فیلم جنجالی "۳۰۰" ساخته زک اسنایدر درباره نبرد ترموپیل بین ایران و یونان، که از نظر بسیاری از ایرانیان در رویدادهای تاریخی تحریف شده بوده و تصویری غیرانسانی از پادشاه هخامنشی و سپاه ایران به نمایش گذاشته شده بود، اینک هالیوود، قسمت دوم این فیلم را با نام "۳۰۰ : ظهور یک امپراتوری"، به صورت سه بعدی روانه سینماها کرده است.
"۳۰۰: ظهور یک امپراتوری"، همانند "۳۰۰"، فیلمی فانتزی و حماسه ای جنگی است که هالیوود بر اساس کتاب مصور منتشر نشده "خشایارشا" نوشته فرانک میلر (نویسنده فیلم "۳۰۰") ساخته است و درباره جنگ های دریایی معروف آرتمیسیوم و سالامیس است که بعد از پیروزی سپاه ایران در ترموپیل و فتح آتن، بین سپاه خشایارشا به فرماندهی آرتمیس و سپاه یونان به فرماندهی تمیستوکل درگرفت.
این فیلم، ابتدا "۳۰۰: نبرد آرتمیسیوم" نام داشت اما در سپتامبر ۲۰۱۲ به "۳۰۰: ظهور یک امپراتوری" تغییر نام داد. زک اسنایدر که فیلم "۳۰۰" را کارگردانی کرده بود، در این فیلم به عنوان تهیه کننده و نویسنده فیلمنامه همکاری کرده و نوام مورو، کارگردانی آن را به عهده داشته است.
برخلاف قسمت اول که پخش آن با اعتراض گسترده بسیاری از مردم و نیز دولت ایران رو به رو شد، تا الان که نزدیک به سه هفته از نمایش جهانی این فیلم می گذرد، هنوز واکنش خاصی نه از سوی مردم ایران و نه دولت، نسبت به این فیلم دیده نشده و تنها برخی سایت ها و رسانه های دولتی در ایران، خبر پخش جهانی آن را به عنوان یک فیلم "ضد ایرانی" دیگر از هالیوود منتشر کرده اند.
روایت فانتزی
"۳۰۰: ظهور یک امپراتوری"، با اینکه ظاهرا فیلمی تاریخی است اما در واقع همانند فیلم "۳۰۰"، فیلمی فانتزی و ساخته و پرداخته ذهن خیالپرداز فرانک میلر، خالق داستانهای گرافیکی و مصور (کمیک استریپ) است. همه صحنه های این فیلم در استودیوی "نوبویانا فیلم" صوفیه، پایتخت بلغارستان به شیوه کامپیوتری (virtual studio) که در آن بازیگران در مقابل پرده سبز بازی میکنند و از آنها فیلمبرداری میشود، ساخته شدهاست.
فضای پس زمینه نیز بعدا به کمک تکنیک CGI به فیلم اضافه شدهاست.
با این که این فیلم سه بعدی است و از تکنیک های سی جی آی تازه تری نسبت به فیلم "۳۰۰" استفاده کرده اما نوآم مورو، کارگردان این فیلم، نسبت به زک اسنایدر، خلاقیت کمتری در تبدیل یک داستان کمیک به سینما نشان داده است. به علاوه میزان خشونت "۳۰۰: ظهور یک امپراتوری" اصلا قابل مقایسه با فیلم "۳۰۰" نیست. فیلم، پر است از صحنه های دلخراش قطع دست و پا و شکافته شدن سرها و پاشیده شدن خون در هوا.
تحریف تاریخ
"۳۰۰: ظهور یک امپراتوری"، همانند فیلم "۳۰۰"، حاوی تحریف ها و جعل هایکلیک آشکار تاریخی است.
مهم ترین دروغ تاریخی این فیلم مربوط به جنگ ماراتن و کشته شدن داریوش بزرگ در این جنگ با "تیری اعجاب انگیز" (به تعبیر پروفسور پل راتلج) است که از کمان تمیستوکل رها می شود. به اعتقاد پل راتلج، استاد دانشگاه کمبریج داریوش بزرگ و پسرش خشایارشا اصلا در این جنگ شرکت نداشته اند بلکه فرمانده سپاه ایران در این جنگ، داتیس (وارتافرن)، برادرزاده داریوش بزرگ بوده است.
به علاوه داریوش بزرگ، ۴ سال بعد از نبرد ماراتن یعنی در سال ۴۸۶ قبل از میلاد، در حالی که داشت خود را برای جنگ های دیگری علیه یونان آماده می کرد، درگذشت.
تحریف تاریخی بزرگ دیگر این فیلم در مورد آرتمیس است. آرتمیسی که در این فیلم تصویر شده و اوا گرین نقش او را بازی می کند، هیچ شباهتی با چهره این فرمانده زن شجاع در روایت های تاریخی آن ندارد.
در روایت های تاریخی از جمله روایت هرودت، آرتمیس یکم، ملکه کاریا، زنی زیبا و شجاع و یکی از فرماندهان نیروی دریایی و از رایزنان جنگی خشایارشا بود و در تاریخ از او به عنوان نخستین زنی که در سمت فرماندهی نیرومند ترین نیروی دریایی جهان خدمت می کرد، یاد می شود.
اما در این فیلم، می بینیم که سربازان یونانی بعد از کشتن پدر و مادر آرتمیس در کودکی، او را به بردگی جنسی در کشتی های خود گمارده و بعد هم نیمه جان او را در خیابان رها می کنند تا اینکه سرداری ایرانی او را نجات داده و به او فنون جنگاوری می آموزد. آرتمیس، در این فیلم، زنی شیطان صفت، کینه توز و شهوت پرست است که با بیرحمی سر مخالفان خود را از بدن جدا کرده و لبان خونی آنها را می بوسد.
در این فیلم، گفته می شود که آرتمیس، مدافع لشکرکشی به سالامیس بود در حالی که به روایت هرودت، آرتمیس در بین رایزنان جنگی خشایارشا، تنها فردی بود که مخالفت خود را با جنگ سالامیس اعلام کرد چرا که به اعتقاد او نیروی دریایی ایران قدرت مقابله با نیروی دریایی یونان را نداشت اما او در نهایت به درخواست پادشاه ایران گردن نهاد و به عنوان یکی از فرماندهان ناوگان دریایی ایران با پنج کشتی جنگی خود در این جنگ شرکت کرد و برخلاف آنچه در فیلم نشان داده شد، فرمانده کل نیروی دریایی ایران در این جنگ نبوده است.
در صحنه ای از فیلم، آرتمیس بعد از موفقیت های تمیستوکل، او را به کشتی خود فراخوانده و در حین معاشقه با او، پیشنهاد مقامی در سپاه ایران را به او می دهد اما تمیستوکل نمی پذیرد و آرتمیس سوگند می خورد که از او انتقام بگیرد که این ماجرا نیز به اعتقاد پل راتلج، هیچ صحت تاریخی ندارد.
تحریف تاریخی دیگر این فیلم، مرگ آرتمیس در نبرد سالامیس به دست تمیستوکل است، در حالی که به روایت هرودت، او از این جنگ، جان سالم به در می برد.
از سوی دیگر خشایارشایی که در این فیلم تصویر شده، با آن شمایل برهنه و زنجیرها و حلقه های دور گردن و آرایش چهره اش، هیچ شباهتی به یک پادشاه مقتدر بزرگ ترین امپراتوری جهان در آن عصر ندارد. تغییر ماهیت او به موجودی فراطبیعی(انسان-خدا)، بعد از غسل کردن در درون حوضچه ای در یک غار، نیز روایتی کاملا تخیلی و مغایر با تاریخ است.
BBC NEWS
ثبت دامنه
|
نویسنده: پیمان کیان.
׀ تاریخ: برچسب:فیلم جنجالی "۳۰۰",ظاهرا فیلمی تاریخی,خشایارشا ,هالیوود ,تمیستوکل,, ׀ موضوع: <-CategoryName->
׀
|
سينماي هاليود بازهم باساختن «300 ظهور یک امپراتوری»، آشكارا به وارون كردن تاريخ دست زد. سینمای هالیود تاکنون فیلمهای تاریخی بسیاری را به نمایش گذاشته است. فیلم «300» یکی از این فیلمها بود که اگرچه فروش بسیاری داشت اما جنجالهای اجتماعی، سیاسی، فرهنگی، تاریخی فراوانی را نیز به همراه داشت. این فیلم که چند سال پیش ساخته شد بهگونهای شگفتآور جنبهای، وارون(: ضد) ایرانی به خود گرفته بود. داستان فیلم از این قرار بود که 300 سرباز اسپارتی به فرماندهی «لیونیداس» در نبرد «ترموپیل» به جنگ ایرانیان رفتند و سرانجام جانشان را در این جنگ از دست دادند. ایرانیان و بهویژه خشایارشاه در بخشهای گوناگون این فیلم بهگونهای باورنکردنی وارون تاریخ و فرهنگ ایران جلوهگر شده بودند و همین امر شوندی بود که ایرانیان به ساخت فیلم توهینآمیز «300» واکنش شدیدی نشان دهند. اما تنها چند سال بیشتر از ساخت پرسر و صدای «300» نگذشته بود که در واپسین ماه از سال 1392 فیلم «300، ظهور یک امپراتوری» در سینماهای گوناگون جهان پخش شد. این اثر دنبالهی فیلم «300» است و درون مایهای توهینآمیزتر از اثر گذشته را بههمراه دارد. شگفت اینجاست که فیلمنامهی این اثر حتا با نوشتههای هردوت هم همخوانی ندارد. باشندگي داریوش در جنگ «مارتون» و کشته شدن او به دست «تيموستوکِل»، باشندگی(: حضور) آرتمیس در سِمَت فرماندهی نیروهای دریایی ایران، نشان دادن چهرهی خشایارشاه و نیروهایش، وارون تاریخ ایران، باشندگی گستردهی نیروهای دریایی اسپارت در جنگ «سالامیس» و... از اشتباهات گوناگونی است که در فیلم «300 ظهور یک امپراتوری» مشاهده میشود. سازندگان هر دو فیلم تلاش بسياري کردهاند تا پیروزیهای ایرانیان را در جلگهی «آتیک» و دریای مدیترانه و «آدریاتیک» ناچیز بشمارند اما شکست ایرانیان در نبرد ماراتون و سالامیس را بزرگ جلوه دهند. همچنین یونانیان را مردمانی آزادیخواه و متمدن و ایرانیان را به صورت مردمانی بدون تمدن و فرهنگ برجسته ساختهاند... به هر حال دستگاه جنگستیزانهی باختریان(:غربیان) در برابر خاوریان(:شرقیان) ریشهای چند هزارساله دارد و امروز نیز رسانههای باختر(:غرب) و سینمای هالیود میراثخوار دستگاه جنگی گذشته هستند. اما پرسشی که در این میان به ذهن هر ایرانی –و هر فرد کنجکاو- میرسد این است که سرانجام و سرنوشت جنگهای ایرانیان و یونانیان به کجا رسید؟ میدانیم که هخامنشیان در زمان کورش بزرگ، کمبوجیه و داریوش بزرگ بخش گستردهاي از سرزمینهای یونانینشین را دردست داشتند و بیشتر این سرزمینها را به جنگ گشوده بودند. داریوش بزرگ حتا تا رود دانوب در اروپا پیش رانده بود و پس از آنکه یونانیان «سارد» را به آتش کشیدند، آهنگ آن داشت که یونانیان را سیاست کند اما اندکی پس از نبرد ماراتن درگذشت. خشایارشاه به دنبال سیاستهای داریوش بزرگ رهسپار یونان شد و پس از عبور از تنگهی «ترموپیل» و شکست «اسپارتیان» و به موازات پیروزیهای دریایی، آتن را گشود. اما این پایان جنگ نبود، نیروی دریایی ایران در سالامیس شکست خورد. پس از نبرد سالامیس خشایار شاه به ایران بازگشت اما نیروی زمینی ایران به فرماندهی «مردیانوس»، در یونان باقی ماند و حتا یکبار دیگر آتن را گشود. اما این نیروها نیز در جنگ «پلاته» شکست خوردند و از میان رفتند و برای مدتی آتن و اسپارت پیروز میدان شدند. ایرانیان که دریافته بودند جنگ شوندی برای اتحاد یونان به فرمانروایی آتن است آتش جنگ را خاموش کردند و دیپلماسی بزرگ خود را به راه انداختند. نخست پیمان «کالیاس» را که بنا بر بندهای آن ایرانیان میپذیرفتند به مدت سه روز و سه شب از دریا عقب بنشینند را بهرسمیت شناختند و سپس سکههای زَر را همچون سلاحی مرگبار بهکار بردند. اندکی پس از نبرد سالامیس آتنیان نشان دادند که شايستگي سروری بردولت شهرهای یونانی را ندارند. آنان سرداران نامور خود را به راحتی از میان برمیداشتند. تيموستوکل فرمانده نامور آتنی اعتبار خود را در یونان از دست داد و برای بدست آوردن اعتبار از دسترفتهی خود به ایران آمد. همچنین «الکیبیادس» -دیگر سردار آتنی- نیز سرنوشتی بهتر از تيموستوکل نداشت. یونانیان با باشندگی(: وجود) پیماننامهی کالیاس دیگر شوندی برای پرداخت پول به آتن نمیدیدند تا این دولتشهر در برابر ایران از آنها پشتيباني کند. بنابراین پس از مدتی از پرداخت پول به دولتشهر آتن خودداری کردند و همین امر شوندی بود برای اینکه دولتشهر آتن ناتوان شود. به روزگار داریوش دوم و اردشیر دوم دیپلماسی هخامنشی با نیرومندی بسیاری راه خویش را پي گرفت و توانست با ناتوان کردن بیش از اندازهی آتن و اسپارت راه را برای نابودی همیشگی آتن و اسپارت باز نگه دارد. سرانجام با پشتیبانی هخامنشیان از تازش دولتشهر «تِب» -در شمال باختری(:غربی) یونان- به یونان، واپسين پردهي نمايش سياسي ايران در سرزمين يونان به نمايش گذاشته شد و دولتشهرهای یونانی همچون آتن و اسپارت به پایان زندگی سیاسی خود رسیدند و فرمانِ شاه بزرگ بار دیگر به آنسوی تنگهی «داردانل» و «بسفور» و دریای آدریاتیک در زمان داریوش بزرگ رسید. بنابراین آنچه که هخامنشیان نتوانستند در يونان با نیروی جنگی بهدست آورند با نیروی دیپلماسی بهدست آوردند.
ميثم اسدي
كارشناس ارشدتاريخ
امرداد ثبت دامنه
|
نویسنده: پیمان کیان.
׀ تاریخ: برچسب:300 ظهور یک امپراتوری,وارون كردن تاريخ,سينماي هاليود,تاریخ و فرهنگ ایران ,داریوش,خشایارشاه ,, ׀ موضوع: <-CategoryName->
׀
|
|
دشت سلطانیه همواره از روزگار کهن جایگاه زندگی بوده است. این سرزمین در روزگار پیش از اسلام با نامهای اریباد و ارساس خوانده میشد. در روزگار ساسانی نام این دشت شهرویاژ نامیده شد که در روزگار پس از اسلام به شهرویاز دگرگون شد. از تپههای باستانی برجای مانده از روزگار پیش از اسلام میتوان از تپهی نور نام برد که 3 هزار سال پیشینه شهرنشینی دارد. پس از تاخت و تاز مغول به ایران نام این دشت به قنقر اولانگ جایگزین شد که اولانگ در زبان ترکی مغولی به چم(:معنی) چمن است و قنقر به گفته رخدادنگاران نام تیرهای مغولی است و برخی نیز چم آن را شاهین خواندهاند. یکی از سازههای برجای مانده از ایران باستان در سلطانیه نیایشگاه مهرپرستان در روستای ویَر، در 10 کیلومتری (نزدیک به 2 فرسنگ) شهر سلطانیه است. پیشینه نیایشگاه به گمان به سده نخست و دوم مسیحی می رسد. این نیایشگاه امروزه با نام «داش کَسَن» نامیده میشود که چم آن در زبان آذری سنگ بُر است. در روزگار ایلخانان مغول شهر سلطانیه به پایتختی ایران برگزیده شد. در این روزگار اُلجای خواهر اُلجایتو (شاه مغول) پس از درگذشت پدرش ارغون شاه مغول به بازسازی نیایشگاه کهن دستور داد و مهرازان ایرانی با یاری شماری از مهرازان چینی که برای ساخت گنبد سلطانیه به ایران آمده بودند بازسازی این نیایشگاه کهن را آغاز کردند. به گفته برخی از باستانشناسان این نیایشگاه برای آرامگاه ابوسعید بهادر(واپسین شاه مغول و فرزند الجایتو) بازسازی گشته که به شوند کشته شدن وی و به پایان رسیدن فرمانروایی ایلخانان در این جایگاه به خاک سپرده شد و بازسازی نیمه کاره ماند. در این نیایشگاه سنگ نگاره دو اژدها رو به روی یکدیگر تراشیده شده که در میانههای آن نگاره برگ مو و پیچک و نگارههای ایرانی کندهکاری شده است. در پیرامون این نیایشگاه مهرازان ایرانی دو مهرابه با آهوپای(:مقرنس) بر روی سنگ تراشیده اند. این سنگ نگاره 5/3 متر درازا و 5/1 متر پهنا دارد. کالوب(:نقشه) نیایشگاه اژدها چهار پهلو (:مستطیل) و به بزرگی نزدیک به 100 متر در 50 متر است. کالوب این نیایشگاه نشان چلیپا است. در سه سوی این نیایشگاه سه اشکفت(:غار) دستکند با تاق تراشیده شده است. با بررسی سنگهای تراشیده شده میتوان این جایگاه را در شمار دخمههای روزگار ایلخانی جای داد. به گمان نگارنده، این اشکفت ها که ساختهی مهرازان است، همانند نیایشگاه های میترا در اروپا جایگاه نیایش مهر بوده است. این سازه زیبا دارای جایگاهی بسیار برجسته در مهرازی ایرانی دارد. نشان چلیپا از دیرباز نشان سپند(:مقدس) آیین مهر بوده و چلیپایی بودن کالوب نیایشگاه نشانهی دیگری بر مهری بودن این سازه است و همچنین اشکفتهای این سازه همسانی بسياري با تاق بستان کرمانشاه دارد. برخی از باستان شناسان نیایشگاه اژدها را با گور دخمههای برده تیکن در نزدیکی مهاباد و اشکفت فرهاد در نزدیکی بوکان هم تراز میدانند. واژه بردهتیکن که در گویش کهن بردهکنته بوده که برد به چم سنگ بوده و کنته به چم کندهکاری است. این سازهی کوهی کاربرد آیینی داشته و به گمان دیرینگی آن به پیش از هخامنشیان میرسد. اشکفت فرهاد نیز در بخش گوردخمههای پیش از اسلام جای میگیرد. از سویی برخی از پژوهشگران نیز این سازه را نیایشگاه خداشناسان در روزگار پس از مغول میدانند. این سازه نمونهای شایسته بوده و سنگ نگارهی آن از ارزشمندترین نمونههای مهرازی سنگی در ایران است که آمیختهای از هنر ایران در روزگار ساسانی و اسلامی و هنر چینی است. نام اژدها در فرهنگ ایرانی از واژه آژی دهاک برگرفته شده که در زبان اوستایی اژی خوانده میشده و نام دیگر آن در پارسی اژدر است. اژدها در ایران روزگار ساسانی نیرویی اهریمنی و نمادی از پلشتی بوده و اژدهاکشی پهلوانان ایران نشانهی پیروزی بر اهریمن بوده است. نام آژیدهاک و ضحاک از یک ریشه است. باید گفت که نشان اژدها در پارچههای ساسانی نگاشته میشده ولی در روزگار اسلامی که نگاره جانور پذیرفته نبود، نشان اژدها به دهان اژدر دگرگون شد و در روزگار ایلخانیان که نگارگران چینی برای نگارگری و کندهکاری به ایران فراخوانده شدهاند و دوباره این نشان شکوفا شد. نمونهی نشان اژدهای چینی در این سازه دیده میشود. در فرهنگ چین نشان اژدها یادآور خوشبختی بوده و او را بخشندهی آب میدانستهاند که از دیرباز تا امروز نماد ویژهی کشور چین به شمار میآمده است.
امرداد-افشین آریان پور
|
ثبت دامنه
|
نویسنده: پیمان کیان.
׀ تاریخ: برچسب:دشت سلطانیه, نیایشگاه اژدها,تاخت و تاز مغول,روزگار کهن , مهاباد ,اشکفت فرهاد,زبان اوستایی,, ׀ موضوع: <-CategoryName->
׀
|
یکی از کارشناسان باستانشناسی موزه بریتانیا میگوید که لوحی کوچک به قدمت سه هزارو هفتصد سال نحوه ساخت کشتی نوح را به خوبی توضیح میدهد. با این حال به عقیده این کارشناس این کشتی هیچ گاه ساخته نشده و آن چه در مورد وقوع سیلاب عظیم و سفر نوح با این کشتی نوشته و گفته شده اساطیر تاریخی و مذهبی است.
به نوشته روزنامه گاردین، چندی پیش یک لوح کوچک متعلق به آن دوران به موزه بریتانیا اهدا شده که حدود ۶۰ خط دستنوشته بر روی آن حک شده است. ایروینگ فینکل، باستانشناس ارشد موزه بریتانیا، از معدود کسانی است که میتواند خط بابلی متداول در هزارههای قبل از میلاد را بخواند. وی بر اساس محتویات این لوح تحقیقات قبلی خود در مورد کشتی نوح را تکمیل کرده و در کتاب جدیدی با عنوان «کشتی موعود قبل از نوح» منتشر کرده است.
ایروینگ فینکل در مصاحبهای تاکید میکند که با وجود کشف راهنما و دستورالعمل ساخت این کشتی روی لوح بابلی هیچ گاه کشتی نوح ساخته نشده است. به اعتقاد وی، این لوح حاوی نسخه اصلی و اولیه ماجراهای مربوط به این کشتی است.
ایروینگ فینکل در مصاحبهای تاکید میکند که با وجود کشف راهنما و دستورالعمل ساخت این کشتی روی لوح بابلی هیچ گاه کشتی نوح ساخته نشده است. به اعتقاد وی، این لوح حاوی نسخه اصلی و اولیه ماجراهای مربوط به این کشتی است.
بقیه در ادامه نوشتار ثبت دامنه
ادامه مطلب |
نویسنده: پیمان کیان.
׀ تاریخ: برچسب: کشتی نوح,کشتی موعود قبل از نوح,ایروینگ فینکل,لوح بابلی,, ׀ موضوع: <-CategoryName->
׀
|
نتایج دو پژوهش عمده نشان میدهد برخی از ژنهایی که عامل بیماریهایی مثل دیابت نوع دوم، افسردگی درازمدت، کرون، لوپوس، سیروز صفراوی و در کمال شگفتی اعتیاد به سیگار در انسانهای امروزی است، از نئاندرتالها به ارث رسیده است.
این انتقال ژن نتیجه آمیزش اجداد انسانهای امروزی با نئاندرتالهاست که بین ۴۰ تا ۸۰ هزار سال پیش در خاورمیانه و در جریان مهاجرت انسانهای اولیه از قاره آفریقا صورت گرفته است و دو تا چهار درصد ژن انسانهای امروزیِ آسیایی و اروپایی محصول آمیزش اجداد آنها با نئاندرتالها است.
در این تحقیق وسیع، دانشمندان فرمول ژنتیکی حدود هزار نفر از انسانهای امروزی را با دیانای استخوان شست پای یک زن نئاندرتال که در غاری در سیبری کشف شده بود، مقایسه کردند.
آنها سال گذشته ژنوم تقریبا کامل این زن را تعیین و منتشر کرده بودند.
در میان این هزار نفر ۱۷۶ نفر هم از مردم صحرای جنوب آفریقا بودند. این گروه به عنوان گروه شاهد در نظر گرفته شده بودند؛ زیرا دیانای نئاندرتالها در مردم شرق آسیا و اروپا یافت میشود اما بومیان آفریقا فاقد ژن نئاندرتالها هستند چون اجداد آنها به قارههای دیگر مهاجرت نکردند و با نئاندرتالها آمیزش نداشتند.
این مقایسه نشان داد که ژن نئاندرتالها بصورت همگون در تمام ژنوم انسانهای امروزی پراکنده نیست اما بعضی از نواحی هم کاملا عاری از ژن نئاندرتالها است.
سریرام سانکارارامان یکی از محققانی که بر روی ژن نئاندرتالها تحقیق کرده به بی بی سی گفت مناطقی در ژنوم انسانهای امروزی وجود دارد که کاملا عاری از ژنهای نئاندرتالهاست چون انتخاب طبیعی باعث حذف ژنهای مضر و بد شده است.
این مناطق عاری از ژن نئاندرتال ها بویژه در ژنهای تولید اسپرم بر روی کروموزوم X (کروموزوم مونث) دیده می شوند. به این ترتیب شاید بتوان به این نتیجه رسید که باروری فرزندان انسان-نئاندرتال کم بوده است، درست مثل حیوانات گونههای نزدیک که با هم جفتگیری میکنند.
پروفسور دیوید رایش، استاد ژنتیک دانشگاه هاروارد معتقد است در تفسیر یافته های این پژوهش باید احتیاط کرد چرا که ژن نئاندرتالها بخش اندکی از ژنوم ما را تشکیل میدهد اما در کل "ژنهای نئاندرتالها بیشتر ژنهای بد بوده تا ژن خوب."
آن مقدار که از ژن نئاندرتالها در ما باقی مانده، باعث ایجاد شماری از بیماریهاست، البته بعضی از آنها هم باعث کاهش بیماری میشوند؛ مثلا ژن نئاندرتالها هم باعث افزایش و هم باعث کاهش بیماری کرون، نوعی بیماری التهابی دستگاه گوارش، می شود.
به علاوه، ژنهای نئاندرتالها در ژنهای پوست و مو و ناخن غیر آفریقاییها بیشتر دیده میشوند.
انسانهای اولیه که به بیرون از قاره آفریقا مهاجرت میکردند باید در آب و هوای سرد دوام می آوردند در حالی که نئاندرتال ها از مدتها قبل خود را با آب و هوای سرد تطبیق داده بودند بنابراین برای پوست، مو و ناخن ضخیم تر و محکمتر به ژنهای آنها نیاز بود.
علاوه بر این پوست نقش مهمی در دفاع بدن در مقابل عوامل بیماریزا دارد.
این بررسی همچنین نشان داد ژنهای نئاندرتالها در بیماریهای اتوایمیون (خودایمنی) نقش دارند و همچنین ژن (آلل) اعتیاد به سیگار بویژه در اروپاییها هم از نئاندرتال ها به ما به ارث رسیده است.
البته این به آن معنا نیست که نئاندرتالها در غارها مشغول دود و دم بودهاند بلکه نشان میدهد این ژن احتمالا کارکردهای مختلفی دارد و یکی از تاثیرات آن ترک سیگار را دشوار میکند.
دانشمندان البته هنوز نمیتوانند به این سوال جواب بدهند که آیا ژنهای بیماریزای نئاندرتالها در خود آنها هم باعث این بیماریها میشده یا جهش ژنتیکی باعث بیماریزا شدن این ژنها برای ما شده است.
نئاندرتال ها سی هزار سال پیش منقرض شدند اما دقیقا روشن نیست چرا.
برخی معتقدند این شاید نخستین نسل کشی تاریخ بوده و هومو ساپینسها پسرعموهای نئاندرتال خود را قتلعام کردهاند.
برخی دیگر نیز دلایل دیگری از جمله آب و هوا یا بیماری را دلیل محو شدن نئاندرتال ها از صحنه روزگار میدانند اما به هر حال نئاندرتالها هنوز در ما حضور دارند و با ما زندگی میکنند و بر زندگی ما تاثیر میگذارند و شاید هم انتقام خون اجدادشان را میگیرند.
BBC NEWS ثبت دامنه
|
نویسنده: پیمان کیان.
׀ تاریخ: برچسب:نئاندرتال ها,انسانهای اولیه ,غارها ,هومو ساپینسها,بیماریهای اتوایمیون,ژنوم, انسانهای امروزیِ آسیایی و اروپایی ,, ׀ موضوع: <-CategoryName->
׀
|
دانشمندان میگويند شواهدی يافتهاند که نشان میدهد همزيستی گربهها و آدمها به حدود ۵۰۰۰ سال پيش بر میگردد.
به نوشته روزنامه «ايندپندنت»، در حالی که بسياری از صاحبنظران همچنان بر اين نظر پافشاری میکنند که گربههای مغرور هيچ وقت به معنای واقعی «اهلی» نشدند، پژوهشهای جدید باستان شناسی داستان متفاوتی را تاييد میکنند.
بر اين اساس، نخستين بار چندين هزار سال پيش، گربههای وحشی با دست کشيدن از شکار در طبيعت برای تامين غذای خود به سوی انسانها آمدند و با خوردن باقيمانده غذای آدمها زندگی جديدی را برگزيدند.
به نوشته ايندپندنت، به تازگی يک باستان شناس در نتيجه حفاری در دهکدهای در چين، به نام «کوآنهوچون»، به بقايای انسان، گربه، خوک، جوندههای کوچک و آهو برخورد که زمانی حدود ۵۳۰۰ سال پيش در کنار يکديگر زندگی میکردهاند.
اما جالب آنکه بررسیهای بيشتر و آزمايش مواد شيميايی بقايای کشف شده نشان داد که گربههای ۵۰۰۰ ساله حيواناتی را شکار میکردند که به محصول ارزن کشاورزان آن دوران دستبرد میزدند؛ حيواناتی که به احتمال قوی جوندگان موذی آن زمان را شامل میشدند.
در همين حال شواهد ديگر از قبيل سوراخهای کشف شده منتهی به محل نگهداری محصولات کشاورزی و ظروف عتيقه مقاوم در برابر موش شواهدی است که نشان میدهد انسان در دوران باستان نيز از وجود موش و جوندگان ديگر در رنج بوده است. پروفسور فيونا مارشال، استاد باستان شناسی و يکی از نويسندگان پژوهش جديد درباره همزيستی گربهها و آدمها میگويد: «دادههای به دست آمده ما نشان میدهد که وجود حيوانات کوچک در مزرعههای باستانی -از قبيل جوندگانی که از غلات محصول کشاورزان تغذيه میکردند- گربهها را جذب کرد.»
اين دانشمند در ادامه توضيح داد: «نتايج پژوهش اخير نشان میدهد که دهکده کوآنهوچون در ۵۳۰۰ سال پيش منبع غذای مناسبی برای گربهها محسوب میشده، و رابطه بين آدمها و گربهها نوعی همزيستی به اصطلاح "همخوراکی" بوده، که برای گربهها مفيد بوده است.»
مارشال تصريح کرد حتی در آن زمان که گربهها هنوز «اهلی» نبودند نيز به انتخاب خود زندگی در کنار بشر را انتخاب کردند: «شواهد به دست آمده توسط گروه، مويد آن است که گربهها در نزديکی کشاورزان زندگی می کرده، و اين رابطه به نفع هر دو طرف بوده است.»
از ديگر نکات جالب توجه در تحقيق ياد شده آن است که در بقايای بعضی از گربههای باستانی مقادير بيشتری از ارزن کشف شده که احتمالاً به معنای آن است که انسانها به اين حيوانات غذا میدادهاند يا اينکه خود گربهها از باقيمانده غذای آدمها میخوردهاند.
مشروح نتايج پژوهش فوق در نشريه «Proceedings of the National Academy of Sciences» منتشر شده است.
پيش از اين قديمیترين سند همزيستی گربهها و انسانها مربوط به نقاشیهای مصر باستان بود که گربهها را در حالی که زير صندلی انسانها چمباتمه زده بودند نشان میداد.
دکتر مارشال میگويد گربهها خيلی ديرتر از سگها اهلی شدند که نخستين بار «به شکل گرگهای وحشی به گوشتِ شکارِ آدمها جذب شدند و بشر خيلی زود به منفعت آنها پی برد».
به گفته اين پژوهشگر نخستين سگهای اهلی زمانی حدود ۱۰ هزار سال پيش و چه بسا ۲۰ هزار سال پيش زندگی در کنار انسان را آغاز کردند. ثبت دامنه
|
نویسنده: پیمان کیان.
׀ تاریخ: برچسب:همزيستی گربهها و آدمها 5000ساله,جوندگان موذی,کوآنهوچون,گربههای باستانی ,نقاشیهای مصر باستان,, ׀ موضوع: <-CategoryName->
׀
|
به نام خدائي كه آب آفريد ز آب آمده زندگي را پديد چو يزدان به گيتي ره نو گشاد گياه و دد و دام و مردم نهاد همه تشنه آب پاك آمدند از او زنده بر روي خاك آمدند دو ذره که با هم بیاهیختند ز مهر و خرد درهم آمیختند یکی آنکه جان را دهد زندگی دگر آنکه سوزد به فرخندگی
جهش امپراتوري شكوهمند ايرانيان در زمان هخامنشيان و تعالي و ترقي آن در زمان ساسانيان، و ديرپايي اين تمدن مديون دانش آبشناسي ايرانيان يود.
مردمان ايرانزمين از ديرباز به ارزش آب به عنوان مادهاي زندگيبخش و ارزشمند آگاهي داشتند. نياز طبيعي بشر به آب، وضع جغرافيايي فلات ايران و كميابي اين مايع گرانبها، ارزش اين ماده را نزد ايرانيان صدچندان نموده و آن را در جايگاه والايي قرار ميداده است. براي آنكه به ارزش والاي آب در ديدگاه ايرانيان باستان پي ببريم، كافي است كه نيمنگاهي به اوستاي زرتشت اندازيم.
آناهيتا، ايزد آبها، که گردونه او را در آسمانها چهار اسب ابر و باران و ژاله و شبنم میکشیدند، يكي از بزرگ ايزدان پيش از زرتشت بود، و نیایشگاههای او در کنگاور (کرمانشاه) و بیشابور (فارس) نمایان است، در اوستا مورد ستايش بسيار بوده و هم مرتبه ميترا (مهر) و اورمزد (اهورامزدا) قرار ميگيرد. آب در آيين زرتشت پاك است و مظهر پاكي و بايد كه همچنان پاك باقي بماند. زرتشت از اهورامزدا درخواست ميكند كه رودها را از آبي به سترگي شانه اسب لبالب نموده و به پيروان خويش ميآموزد كه آلوده نمودن آب، به هر شكل و گونهاش، خلاف دين و اهريمني است. اينچنين است كه شناخت آب در ايرانباستان با وابسته داشتن صفات ويژه به آن و ارجمند داشتن اين ماده زندگيبخش آغاز ميشود. هنوز هم بازمانده آيينهاي ايزد آبها در جايجاي ايران برگزار ميشود كه براي نمونه ميتوان به مراسم جويروبي و بيلگرداني در دامنه آتشكده آتشكوه در نيمور، محلات اشاره نمود.
در ايرانباستان، صدها سال پيش از آنكه نخستين فرضيههاي مربوط به آبشناسي ارائه شود، به گونهاي شگفتآور و باورنكردني، پاسخ يكي از مهمترين و دشوارترين مسائل مربوط به يافتن آب و آبهاي زيرزميني يافته شده بود. سنگنوشتهها و لوحهاي باز مانده از ايران باستان، بيانگر اين است كه مردمان ايرانزمين آبهاي زيرزميني را با كندن كاريزهاي دراز و بسيار عميق برآورده به روستاها و شهرهاي خود ميرساندند. اينكه نخستگاه اين كاريز كجا بوده و در چه مناطقي به آب ميتوان دست يافت و اينكه كاريز چگونه بايد ساخته شود، شايد مهمترين مسالهاي بوده است كه بشر از آغاز تمدن تا كنون در دانش آبياري و آبرساني با آن روبرو بوده است. پرفسور هانري گوبلو كه بيش از 30 سال بر روي قناتهاي ايران بررسي و مطالعه انجام داده است در كتاب قنات، فني براي دستيابي به آب ،عظمت قناتهای ایران را برابر با ديوار چين ميداند. مجموعه طول قناتهای ایران بيش از چهارصد هزار كيلومتر، بیش از فاصله زمین تا ماه، و قنات گناباد به طول سيوپنج كيلومتر و ژرفناي بيش از سيصد متر و چاههايي با فواصل منظم پنجاه متري، از زمان هخامنشيان، يك شاهكار بينظير در سراسر جهان است. چندتن از دانشمندان امريكايي مانند اف.ديكسي در نوشتار يك كتابچه علمي براي سازماندهي آب، ام.ا.باتلر در كتاب آبياري به كمك قنات در ايران، سي.اف.تولمان در كتاب آبهاي زيرزميني، ژي.بي.كرسي در كتاب قنات و كاريز، ژي.بيژليبينكت در كتاب آبشناسي و هانري گوبلو در كتابهاي آبياري در كاليفرنيا و قنات، فني براي دستيابي به آب خود همگي بر اين باورند كه قناتهاي لوسآنجلس و پاساداناي كاليفرنيا، همچنين قناتهاي شيلي و مكزيك، در زمان سلطه اسپانياييها، توسط مهندسان، متخصصان و كارگران ايراني ساخته شده است. به خاطر داشته باشيم كه تمدنهاي باستاني همگي در كنار رودهاي بزرگ، همانند نيل، دجله، فرات، سند، گنگ، هوانگهو، يانگتسه و ... شكل گرفتند و در حوزه همان رودخانه محدود ماندند. اما تنها تمدني كه به دور از هرگونه رودخانه عظيم شكل گرفت و مالكالرقاب جهان باستان شد، ايران بود. جهش چشمگير امپراتوري ايران مديون قنات بود. در زمان هخامنشيان، اگر كسي زمين بايري را با احداث قنات آبياري ميكرد، تا پنج نسل از پرداخت هرگونه ماليات معاف بود. به گواهي تاريخ مصر، درياسالار پارسي اسكيلاكس هخامنشي هنگام اقامت در مصر، فنون احداث كاريز را به مصريان آموخت. در زمان ساسانيان، رساله مديگان هزاردادستان، در شرح ساخت و لايروبي قنات و كاريز، و استفاده هوشمندانه از آن، تاليف شده است.
در نوشتههاي دانشمندان ايراني پس از اسلام، به نكتهاي شايان توجه بر ميخوريم و آن اينكه بسياري از دانشمندان ايراني در دوران اسلامي، هريك به گونهاي، به جنبههاي گوناگون دانش آبشناسي پرداختهاند. دانش آبشناسي در آن دوران نيز مانند امروز دربردارنده بررسي دوره گردش آب یا چرخه آب (سيكل آب) در طبيعت، جريان آب در روي زمين، آبهاي زيرزميني، چشمهها، درياچهها، درياها و اقيانوسها و چگونگي دگرگونيهاي كمي و كيفي آبهاي آنها ميشده است.
دانشمند بزرگ ايراني، ابوريحان بيروني در آثارالباقيه، در باره زياد و كم شدن آب رودخانهها، چشمهسارها و كاريزها ميگويد: زياد شدن آبها در جميع اوديه و انهار به يك حالت نيست، بلكه اختلاف بزرگي با هم دارند. چنانكه جيحون هنگامي آبش زياد ميشود كه دجله و فرات رو به كمي گذارد و علت اين است كه هر رودخانهاي كه سرچشمه آن در نواحي سردسير باشد، آب آن در تابستان زيادتر و در زمستان كمتر است، زيرا بيشتر آبهاي اصلي آن از چشمهسارها گردميآيد و رطوبتهايي كه در كوههايي كه اين رودخانهها از آن بيرون ميآيد و يا از آن ميگذرد سبب زيادت و نقصان آب اين رودخانهها ميشود.
ديگر انديشمند بزرگ ايران، ابوعلي سينا در دانشنامه علايي (طبيعيات) در باره جذر و مد درياها و اثر ماه بر آن گويد: روشنايي و قوتها كه از آفتاب و ستارگان است در اين عالم اثر كند و ظاهرتر اثر آن آفتابست و آن ماه كه آب درياها را مد كند. و هم او درباره پديدههاي بارندگي گويد: و اما بخار چون از گرمگاه برخيزد جنبش وي گرانتر بود و چون به آن جايگاه رسد از هوا كه سرد بود، سرماي آن جايگاه او را ببندد. ... و هرگاه كه بخار زمين بفسرد، ابر شود ... و اين را سه حكم بود. يا اندك بود، كه و را گرمي آفتاب بروي افتد، زود متفرق كند. يا قوي بود، كه آفتاب اندر وي فعل نتواند كردن، كه پراكندش، پس چون گردآيد، و يك اندر ديگر نشيند، و خاصه كه باد گردآورش ديگر بار آب شود، و فروجهد، پس اگر سرما اندريابدش، پيش از آن كه قطرهها بزرگ شود و برف بود.
دانشمند ايراني سده پنجم هجري، ابوحاتم اسماعيل اسفزاري خراساني، كه براي نخستين بار در جهان پديدههاي جوي و هواشناسي را در كتاب خود به نام آثار علوي (Meteorology)، گردآوري نموده و او را به حق بايد پدر دانش هواشناسي نام داد، در باره بخار و باران و برف و شبنم ميگويد: هرگه كه حرارتي از تابش خورشيد يا از جوهر آتش به آب رسد، مدتي با او بماند، آب مستحيل شود، و از جاي خود برخيزد، و به سوي بالا بر شود، آن را بخار گويند، چون گرما بر بخار مستولي شود، آن بخار جوهر هوا گردد. ... و اگر برودتي بر آن بخار مستولي شود، جوهر آب گردد، و قصد زمين كند، آنگاه آن را باران گويند، پس اگر هوا ساكن بود، آن دانهها خردباران (drizzle) بود و اگر متحرك بود، آن دانههاي خرد به يكديگر بپيوندند بزرگ گردند ((rain تا به رگبار رسند(shower). ... و اگر برودتي به افراط بر آن غالب آيد جوهر برف باشد ... هرگاه كه هوا سرد باشد و سرما بر بخار مستولي گردد، آن هوا آب شود و بر صورت قطرههاي آب از برگها بياويزد، آن را شبنم (صقيع – dew ) خوانند ... . وي همچنين مطالعات و بررسيهايي در باره چگالي آبهاي گوناگون از مناطق مختلف انجام داده است.
رياضيدان و مهندس بزرگ سده پنجم هجري، محمد بن حسين كرجي، ديدگاههاي بسيار جالبي در باره آبشناسي دارد و در كتاب خود استخراج آبهاي پنهاني، انباط الميا الخفيه، به بررسي روشها و قواعد مربوط به تشخيص آبهاي زيرزميني ميپردازد. او ميگويد: خداي بزرگ در روي زمين آبي ساكن آفريد، كه همچون گردش خون در بدن جانوران در جريان است. اين آب با افزايش و كاهش بارندگي، افزون و كم نميشود (چرخه آب در طبيعت) ... اين آب بيشتر شكافهاي درون زمين را پر ميكند، و تا آنجا كه مانعي سخت در سر راهش وجود نداشته باشد، هر قسمت به قسمت ديگر ميپيوندد ... آبهايي كه در زير زمين قرار دارند نيز در بعضي مواضع مانند رودها جاري هستند و در بعضي موارد ديگر مانند دريا ساكن و آرامند.
در نزهتنامه علايي، دانشنامه بزرگ فارسي، تاليف شهمردانبنابيالخير رازي، در سده ششم هجري، مطالب گوناگون و جالبي در باره آبشناسي آمده است. آب، مد و جزر درياي پارس از عجايب است و به شبانه روز دو دفعه زيادت و نقصان گيرد، و در سير ماه بسته است ... و جاي هست كه مقدار پنجاه ارش زمين خشك به وقت مد آب، بالا گيرد به هر دفعتي، ... .
ناوخداي، بزرگ بن شهريار رامهرمزي، دريانورد بزرگ ايراني در سده چهارم هجري، كه سفرهاي اكتشافي فراواني به شرق انجام داد، در كتاب بسيار جالبي به نام عجايب الهند، شرح كاملي از توفانهاي درياي هند، مانسون، ارائه نموده است. دريانورد معاصر او ابهره كرماني نيز، كه در آن روزگار هفت سفر دريايي به چين و شرق دور داشته است نيز، مانسون هند و تيفون چين (هاريكنها يا سايكلونهاي شرق آسيا)، را در نوشتههاي خود شرح داده است. جيهاني، وزير دودمان سامانيان نيز اطلاعات خويش را در باره اين توفان و همزماني آن با بادهاي 120 روزه سيستان، در كتابي گردآوري نموده است. سليمان سيرافي و مهران وهب سيرافي از دريانوردان ايراني سده سوم و چهارم هجري، كه سفرهايي به چين و هند داشتهاند، و همچنين سهل بن آبان دريانورد ايراني سده ششم هجري كه سفرهايي به هند و شرق افريقا داشته است، و سليمان مهري دریانورد سده نهم هجري، نيز در سفرنامههاي خود به بارانهاي موسمي هند و منشا احتمالي آنها، اشاره كردهاند.
مسعودي مورخ ايراني در كتاب التنبيه و الاشراف، به ذكر منشا رودها و درياها پرداخته و از بسيار از پديدههاي آبي سرزمين ايران، سخن رانده است. توصيف زیبا و دقیق ناصرخسرو در سفرنامهاش، از فانوسهاي دريايي (خشابهاي) درياي پارس، نمايانگر دانش آبشناسي و دريانوردي ايرانيان است.
اشاره كوتاهي به اين مساله چندان دور از تدبير نيست كه سد كوريت در نزديكي طبس در خراسان جنوبي كه در زمان هخامنشيان، در منطقهاي فوقالعاده، ساخته شده و يكبار در زمان ساسانيان نوسازي و بار ديگر به فرمان و انديشه خواجه نصيرالدين توسي، در اوج شكوفايي مكتب مراغه، ديواره آن، بر روي شالوده هخامنشيان، كاملا بازسازي شده است، با ارتفاع بیش از 64 متر، بيشتر از شش صد سال، بلندترين سد جهان بوده است.
در دوران هخامنشيان بيش از 60 سد در ايران ساخته شد و اين جداي از پل- بندهاي اين دوره است. در زمان ساسانيان پل و بند شوشتر با درازاي بيش از پانصد متر ساخته شد. تاريخ نام سازنده اين پل و همچنين سد شادروان (Shadervan) شوشتر را يك مهندس ايراني به نام برانوش پارسی ثبت كردهاست. پلدخترهايي كه در سراسر ايران از جمله سروستان و ميانه به چشم ميخورند منسوب به آناهيتا، ايزد آبها بودهاند.
اختراع سه نوع آسياب آبي، نمايانگر دانش و بينش ژرف ايرانيان باستان در كليه علوم از جمله آبشناسي است. نخست آسياب تنوره يا آسياب نورس يا آسياب پره، با محوري عمودي و پرههاي قاشقي، دوم آسياب چرخي كه روميان به آن آسياب ويترويان نام نهادند، با محور افقي كه نام مخترع آن را مهرداد ثبت نمودهاند، و سوم آسياب شناور، كه با پرههاي بزرگ پارويي دوران ميكرده است و در رودخانههاي خراسان، خوزستان و ميانرودان به تعداد زيادي ساخته شده بوده است، و بازمانده آن هنوز در شوشتر خودنمايي ميكند.
دستگاه پالايش آب چغازنبيل (زنگه ويل – شهر زنگه)، نخستين و قديميترين دستگاه پالايش آب در جهان است كه برابر با قانون ظروف مرتبط آب گلآلود رودخانه كرخه را به آبي سالم و گوارا تبديل مينموده است. و آبانبارهاي كويري ايران هم كه خود حديث مفصلي است.
و اين چكيده خود اندكي است از دانش آبشناسي ايرانيان كه از دسترس چپاولگران زمانه و چنگورزان بيگانه در امان مانده و به ما رسيده. باشد كه ما شايستگي و بايستگي ميراثداري آنان را داشته باشيم.
در سال 1289 رودخانه زايندهرود خشكيد. مردم در آن چاهي كندند به قرب سي زرع و آبي به زحمت ميكشيدند براي مشروبات. (تاریخ مسعودی)
ثبت دامنه
|
نویسنده: پیمان کیان.
׀ تاریخ: برچسب: آب در ایران باستان ,امپراتوري شكوهمند ايرانيان,هخامنشيان ,ساسانيان, دانش آبشناسي ,آناهيتا,ايرانيان ,, ׀ موضوع: <-CategoryName->
׀
|
کلیسای سن استپانوس یا کلیسای استفانوس مقدس دومین کلیسای مهم ارامنه ایران است که از نظر اهمیت، بعد از قرهکلیسا قرار میگیرد.سن استپانوس یا سن استفان اولین شهید راه مسیحیت است که در ۲۶ دسامبر سال ۳۶ میلادی در بیتالمقدس توسط یهودیان سنگسار شد.
این بنا در استان آذربایجان شرقی در ۱۷ کیلومتری غرب شهر جلفا و در فاصله ۳ کیلومتری کرانه جنوبی رودخانه ارس در محلی به نام قزل وانک (صومعه سرخ) واقع شدهاست. این کلیسا که در سده نهم میلادی ساخته شده بود، به علت زلزله دچار آسیبهای جدی شد و در دوران صفویه مورد مرمت و بازسازی قرار گرفت.
این اثر در تاریخ ۱۵ اسفند ۱۳۴۱ با شمارهٔ ثبت ۴۲۹ بهعنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسید و به خاطر قدمت و سابقه تاریخی و مذهبی و شیوه معماری منحصر به فرد در سال ۱۳۸۶ در میراث جهانی یونسکو نیز ثبت شد.
این کلیسا مورد احترام تمام مسیحیان و تقریبا تمامی ادیان است اما در واقع به شاخه مسیحیان گریگوری (پیروان گریگور روشنگر) که ساکن ارمنستان هستند تعلق دارد. در یک روز از سال هزاران نفر از ارمنیان در این نقطه گردهم میآیند تا ضمن زیارت، مراسم و مناسک خاص خود را بهجای آورند.
این کلیسا در محوطهای محصور از درختان و دره سرسبزی واقع شده و حصار سنگی که بنا را احاطه نموده، بارویی است بلند با هفت برج نگهبانی و پنج پشت استوانهای سنگی، مانند دژهای دوره ساسانی و قرون اولیه اسلام. دروازه این بارو در وسط دیوار غربی تعبیه شده و دارای دری چوبی و آهن کوبی شدهاست. در پایههای طرفین و طاق جناغی آن سنگ تراش با حجاریهای ظریف بهکار رفته و نقش برجستهای از مریم و کودکی عیسی در پیشانی طاقنمای آن بهچشم میخورد. این کلیسا دارای سه ساختمان اصلی و مشخص و همچنین قسمتهای فرعی مختلفی است. سه قسمت اصلی عبارتند از نماز خانه اصلی، اجاق دانیال، برج ناقوس همچنین فضای داخلی کلیسا به صورت صلیب بوده که از سه قسمت ایوان ،نمازخانه و محراب تشکیل شده است.
در زیر گنبد اصلی نقاشیهایی به شیوهی نقاشیهای قرون ۱۶ و ۱۷ میلادی که در منتهی الیه فضای داخلی محراب قرار دارد به چشم میخورد.
در دیوارهای خارجی کلیسا، نقش برجستههای زیبایی، همچون سنگسار شدن استپانوس مقدس در ضلع شرقی، مصلوب شدن حضرت مسیح در ضلع غربی و عروج حضرت مسیح وجود دارد.
isna
تصاویر در ادامه مطلب ثبت دامنه
ادامه مطلب |
نویسنده: پیمان کیان.
׀ تاریخ: برچسب:کلیسای سن استپانوس, دومین کلیسای مهم ارامنه ایران,قرهکلیسا ,بیتالمقدس,سنگسار,یهودیان,اولین شهید راه مسیحیت,, ׀ موضوع: <-CategoryName->
׀
|
به تهاجم نخست امپراتوری مغول به کشور ژاپن در سال ۱۲۷۴ میلادی گفته میشود. بونای به یک دورهٔ زمانی در ژاپن مابین ۱۲۶۴ تا ۱۲۷۴ میلادی اطلاق میشود.
در زمان این جنگ سلسله یوآن در چین تحت سلطهٔ امرای مغول بود. گوریئو (کره کنونی، ۱۳۹۲-۹۱۸) نیز در سال ۱۲۳۱ میلادی به استعمار مغول در آمده بود. سپاه متحد سلسله یوآن و گوریئو بر روی هم بطور تقریبی بالغ بر ۳۳٬۰۰۰ نفر بودند. در سال ۱۲۷۴ میلادی این سپاه متحد دو روز بعد از حرکت به جزیرهٔ تسوشیما رسیدند و نیروی دفاعی این جزیره را شکست دادند. سپس در جزیره ایکینوشیما و بعد از آن در سواحل خلیج هاکاتا پیاده شدند. تیرهای آغشته شده به زهر، شلیک مواد منفجره، استفاده از ابزارات جنگی یا عملیات جنگ گروهی روشهایی بود که ژاپنیها تا به حال با آن آشنایی نداشتند و آنها را به جنگی سخت وادار کرد. شب بیستم نوامبر ۱۲۷۴ در حالیکه تمامی سربازان سلسلهٔ یوآن به کشتیهای خود در خلیج هاکاتا سوار شده بودند. بنابر برخی از منابع نیمه شب طوفان شدیدی درگرفت و بیشتر این کشتیها غرق شدند.
نقاشی طوفان که بیشتر نیروی دریایی مغولان را نابود ساخت
این جنگ چند روزه تمامی تجربهٔ ژاپن از نخستین جنگ با نیروهای خارجی مهاجم بود که اگر با حوادث دیگری که در ارتباط با حملات مغول به دیگر نقاط آسیا مقایسه شود بسیار حادثهٔ کوچکی به شمار میرود. اما در اثر رفتار بیرحمانهای که توسط سپاه متحد با اهالی دو جزیرهٔ تسوشیما و ایکینوشیما شد نام مغول در تاریخ ژاپن بدنام شد. در مورد برخورد با اهالی ژاپن نوشتهای از نیچیرن (۱۲۸۲-۱۲۲۲)، رهبر فرقهٔ بوداگرایی نیچیرن باقیمانده مبنی بر اینکه تمامی مردان جزیره کشته و یا اسیر شدند و زنان در یک جا جمعآوری شده کف دست آنان سوراخ شده و با طنابی که از کف دست رد شده بود، به یکدیگر متصل شدند و در درون کشتیها بسته شدند. هر چند که ادعای سوراخ کردن کف دست و گذراندن طناب در هیچ نوشتهٔ تاریخی دیگری به غیر از نوشتهٔ نیچیرن دیده نمیشود.
(شاید اگر ایران هم مانند انگلیس و ژاپن جزیره بود این همه حملات اقوام مختلف را پشت سر نگذاشته بود.شاید طوفانی نجاتمان می داد...) ثبت دامنه
|
نویسنده: پیمان کیان.
׀ تاریخ: برچسب:امپراتوری مغول,ژاپن,بونای,حملات مغول ,جزیرهٔ تسوشیما,ایکینوشیما,جنگ چند روزه,, ׀ موضوع: <-CategoryName->
׀
|
ژنرال جیاپ، فرمانده ارتش مردمی ویتنام در جنگ با آمریکا و استقلال از فرانسه در سن ۱۰۲ سالگی درگذشت. او که مغز متفکر جنگهای پارتیزانی و "قهرمان ملی" ویتنام بود، سالهای پایانی عمر را در بیمارستان به سر برد.جمعه (۴ اکتبر/۱۲ مهر) ژنرال وونگوئن جیاپ، قهرمان استقلال ویتنام از فرانسه و جنگ ویتنام و آمریکا، در سن ۱۰۲ سالگی درگذشت.
خبرگزاری فرانسه به نقل از یک مقام امنیتی نوشت: «ژنرال جیاپ ساعت ۶ و ۸ دقیقه به وقت محلی درگذشت.» یک مقام ارتش ویتنام نیز خبر مرگ را تایید کرد.
ژنرال جیاپ از سال ۱۹۴۵ تا ۱۹۸۰ سمت وزیر دفاع ویتنام شمالی را برعهده داشت و چه در دوران مبارزه برای استقلال از فرانسه چه در جنگ طولانی مدت آمریکا و ویتنام به عنوان یکی از فرماندهان ارشد، نقشی کلیدی در جنگ داشت.
جیاپ در دولت هوشیمین مدتی به عنوان وزیر کشور نیز فعالیت کرد و فرماندهی ارتش را هم برعهده داشت. او بعد از هوشی مین به عنوان رهبر دوم ویتنام در هر دو جنگ استقلال و جنگ با آمریکا به شمار میرفت.
جیاپ که فرزند یک زمیندار ورشکسته بود، در خانهی یک خانوادهی ثروتمند فرانسوی بزرگ شد و به دور از آموزشهای کمونیستی در کالج امپراتوری هوئه تحصیل کرد. او در دانشگاه هانوی فلسفه و حقوق خواند و بدون اینکه آموزش علمی نظامی ببیند، پایههای ارتش مردمی ویتنام را گذاشت.
جیاپ مدتی نیز در دانشگاه فلسفه آموزش داد، اما ترجیح میداد به جای مدرس فلسفه یا حقوقدان خود را به عنوان "سرباز خودتعلیمدیده" معرفی کند. شیوههای نظامی که جیاپ در دو جنگ استقلال از فرانسه و جنگ با آمریکا به کار برد، بسیاری از مردم ویتنام را جذب ارتش مردمی کرد.
ژنرال جیاپ از سال ۱۹۳۵ به شکل رسمی وارد حزب کمونیست ویتنام شد و وقتی ۴ سال بعد فرانسه این حزب را غیرقانونی اعلام کرد، برای مدتی به چین گریخت. او در چین به عنوان نمایندهی منصوب هوشیمین فعالیت میکرد و فرماندهی ویتکنگها را عهدهدار بود.
سلاحهای مدرن، مغلوب شیوههای پارتیزانی
جیاب به شیوههای پارتیزانی در جنگ باور داشت و تاکید داشت که شیوههای پارتیزانی، سلاح مدرن را مغلوب خود خواهد کرد. او فرماندهی مهمترین نبردهای ویتنام و آمریکا را برعهده داشت و پیروزیهای نظامی بسیاری را با فرماندهی خود ثبت کرد.
وونگوئن جیاب بعد از آنکه در آخرین هفتههای جنگ در سال ۱۹۷۳ ارتش تحت فرماندهیاش در نبرد "استر" شکست خورد، از مقام فرماندهی ارتش کنارهگیری کرد.
بعدتر در سال ۱۹۸۲ از عضویت در حزب کمونیست ویتنام نیز کنارهگیری کرد. نامش اما به عنوان یکی از مهمترین قهرمانان نظامی در تاریخ ویتنام باقی مانده است و مدال "ستاره طلایی" که عالیترین نشان افتخار ویتنام است، به او تعلق گرفت.
کاربران ویتنامی توئیتر بلافاصله بعد از اعلام خبر مرگ او در ستایش او توئیت کردند و از او به عنوان "قهرمان ملی مردم" نام بردند.
dw.de ثبت دامنه
|
نویسنده: پیمان کیان.
׀ تاریخ: برچسب:فرمانده ارتش مردمی ویتنام,ژنرال جیاپ,جنگ ویتنام و آمریکا,ویتنام در جنگ با آمریکا و استقلال از فرانسه ,قهرمان استقلال ویتنام,, ׀ موضوع: <-CategoryName->
׀
|
گورستان زرتشتیان را در یزد دخمه میخوانند. فضایی مملو از رازهای عجیبی که سنتی دیرینه را بر بلندای تپهای به نمایش گذاشتهاست.
مخزنی بزرگ برای گذاردن رفتگان و رفتن تنشان از زمینی که از گذشتههای دور ماندنی ندانستاندش. دخمه امروز محلی برای بازدید گردشگران است و بودند برخی موتورسوارانی که روی سراشیبیاش ویراژ میدادند.
بقیه تصاویر در ادامه نوشتار ثبت دامنه
ادامه مطلب |
نویسنده: پیمان کیان.
׀ تاریخ: برچسب:گورستان زرتشتیان,دخمه,یزد,, ׀ موضوع: <-CategoryName->
׀
|
یک توپچی آلمانی که اولین گلولههای جنگ جهانی دوم را شلیک کرده، از دروغ آدولف هیتلر، رهبر نازیها در مورد زمان آغاز این جنگ سخن گفته و آنرا 55 دقیقه زودتر دانسته است.
به گزارش سرویس علمی خبرگزاری دانشجویان ایران(ایسنا)، هرمان گردائو، ملوان 100 ساله آلمانی در زمان جنگ اشلسویگ هولشتاین نازیها که یک پایگاه نیروی دریایی لهستانی را در روز اول سپتامبر 1939 هدف قرار دادند، یک توپچی 26 ساله بود. گردائو اظهار کرد: هیتلر به جهان اعلام کرد که بمباران در ساعت 5:45 صبح آغاز شده اما این درست نیست. جنگ در ساعت 4:50 صبح آغاز شد و من آنجا بودم.
وی افزود: ما به قدری نزدیک بودیم که از دست دادن آن غیرممکن بوده است. من همراه سرخوشی از پیروزی بودم. ما همه تحت تاثیر رژیم نازی بودیم اما من در کل به جنگ اشتیاقی نداشتم. کمی بعد تنها وحشت حکمفرما بود.اشلسویگ هولشتاین در سال 1941 به یک کشتی آموزشی تبدیل شد و 800 خدمه آن به جنگ بیسمارک اعزام شدند.
گردائو در عوض به یک زیردریایی نظامی آلمانی موسوم به یوبوت اعزام شد و در سال 1943 مدال صلیب آهنی را به دست آورد. اگرچه این سرباز کهنهکار مدعی است که از این جنگ متنفر بوده که منجر به کشته شدن 60 میلیون انسان شده بود. گردائودر سال 1945 اسیر شد و پس از آن بر روی کشتیهای غیرنظامی به کار پرداخت. وی اکنون در یک آسایشگاه در هامبورگ زندگی میکند. ثبت دامنه
|
نویسنده: پیمان کیان.
׀ تاریخ: برچسب:اولین گلولههای جنگ جهانی دوم , توپچی آلمانی, دروغ آدولف هیتلر,رهبر نازیها,اشلسویگ هولشتاین,, ׀ موضوع: <-CategoryName->
׀
|
اخیرا ۳۲ قطعه منحصر به فرد مربوط به محوطه باستانی جیرفت با عمر بیش از ۵ هزار سال از قاچاقچیان عتیقه در ایران کشف شده است.
تصویری از 32 قطعه کشف شده
این اشیاء عتیقه از جنس مفرغ و سفال هستند. شهر "دقیانوس"، باقیمانده شهری تاریخی در حاشیه رودخانه هلیل رود در جنوب استان کرمان است.شهر "دقیانوس"، باقیمانده شهری تاریخی در حاشیه رودخانه هلیل رود در جنوب استان کرمان است.
اشیا باستانی منطقه تاریخی جیرفت.
به خبرگزاری "مهر" مجید رستمی دادستان شهرستان جیرفت اواخر اردیبهشت ۱۳۹۲ از کشف ۳۲ قطعه عتیقه با قدمت بیش از ۵ هزار سال مربوط به منطقه تاریخی جیرفت خبر داد.آنطور که در این گزارش آمده اصالت این اشیا توسط باستانشناسان کاملا تایید شده ولی کارشناسان هنوز نتوانستهاند به واسطه قدمت و ساختار این آثار باستانی روی آنان قیمت بگذارند.بنا بر این گزارش آثار باستانی اخیرا کشف شده از قاچاقچیان اشیا عتیقه از جنس مفرغ و سفال هستند. اشیا مفرغی شامل سرپیکانها، سنجاقها و تبرها هستند که قدمت برخی از آنها به حدود ۵ هزار سال قبل از میلاد میرسد.
جیرفت حلقه گم شده تاریخ بشریت است
آثار باستانی سفالی نیز مربوط به دوره اشکانی هستند.برخی از اشیا کشف شده از محوطه باستانی جیرفت ظروفی هستند که انتهای آنها به بدن و یا سر یک جانور منتهی میشود.با کاوشهای علمی باستانشناسان مشخص شده است که منطقه جیرفت احتمالا سه هزار سال پیش از میلاد مسیح مرکز تجاری جهان در میانه راه بینالنهرین به دره رود سند بوده است.
بسیاری از آثار باستانی این منطقه در جریان غارت حوزههای تاریخی از حراجیهای اشیا عتیقه انگلیس و آمریکا سر در میآورند.
از جمله رموز آثار تاریخی منطقه باستانی جیرفت لوحهای گلی کشف شده از این منطقه است.در همین زمینه نادر علیدادی سلیمانی به خبرگزاری "مهر" گفته: «این لوحها هم اکنون در ایران وجود دارند و برای بررسیهای بیشتر در همان روزهای نخست عکسهایی از الواح تهیه و به چند کشور اروپایی از جمله ایتالیا ارسال شد اما با وجود کار خطشناسان معروف دنیا بر روی این الواح تاکنون کسی موفق به کشف آنها نشده است.»
پیش از این و به گزارش خبرگزاری "میراث فرهنگی" یوسف مجیدزاده رئیس پروژه کاوشگری و حفاری جیرفت درباره اهمیت این آثار تاریخی گفته: «جیرفت حلقه گم شده تاریخ بشریت است».
در گزارش خبرگزاری "مهر" آمده که در کنار کشف آثار منحصر به فرد در محوطههای باستانی جیرفت هنوز بسیاری از آثار باستانی این منطقه در جریان غارت حوزههای تاریخی از حراجیهای اشیا عتیقه انگلیس و آمریکا سر در میآورند.
DW.DE ثبت دامنه
|
نویسنده: پیمان کیان.
׀ تاریخ: برچسب:محوطه باستانی جیرفت,شهر "دقیانوس",آثار باستانی سفالی,اشیا مفرغی,لوحهای گلی,دوره اشکانی,جنوب استان کرمان,قاچاقچیان عتیقه ,, ׀ موضوع: <-CategoryName->
׀
|
بیشتر از 2سال از روزی که برای نخستین بار در انبار موزه ملی ایران به روی خبرنگارها گشوده شد تا آنها از بلاتکلیفی اشیای باستانی و بسیار با ارزش در انبار موزه ملی ایران اطلاعرسانی کنند، گذشته است.
آنزمان قرار بر آن بود تا با ساماندهی انبار موزه ملی ایران بهعنوان غنیترین موزه کشور از آثار و اشیای تاریخی و باستانی، وضعیت اشیای موجود در این انبار مشخص شود و با دستهبندی این اشیا از نابودی آنها جلوگیری شود.اکنون در آستانه 3سالگی این وعده محقق نشده خبرگزاری میراث فرهنگی اعلام کرد که کارشناسان موزه ملی ایران خبر از هزاران شیء بلاتکلیف در انبار مهمترین موزه کشور میدهند و این در حالی است که رئیس موزه ملی ایران از نبود بودجه برای ثبت و ساماندهی حجم انبوهی از آثار تاریخی کشور میگوید. براساس آنچه این خبرگزاری اعلام کرده است، درحالحاضر نزدیک به 200هزار شیء تاریخی در انبار موزه ملی ایران نگهداری میشوند که هنوز توسط کارشناسان و امنای اموال ثبت و شناسایی نشدهاند.
اما ماجرا تنها به این موضوع ختم نمیشود بلکه براساس آنچه خبرگزاری میراث فرهنگی نوشته است شایعههای فراوانی از گم شدن و به سرقت رفتن اشیای موزه ملی ایران در سالهای اخیر منتشر شده است.براساس این گزارش، موزه ملی ایران گنجینهای از متنوعترین اشیای تاریخی ایران است که وظیفه نگهداری، نمایش و پژوهشهای باستانشناختی را برعهده دارد اما اکنون، این موزه که از نظر حجم، تنوع و کیفیت آثار یکی از چند موزه بزرگ جهان محسوب میشود از نبود بودجه و عدمساماندهی 200هزار شیء تاریخی رنج میبرد.این گزارش موزه ملی ایران را به گورستان اشیای تاریخی توصیف کرده تا موزهای زنده و پویا که در سالهای اخیر نیز با مشکلات بیشمار دست و پنجه نرم کرده است.
بقیه در ادامه نوشتار
ثبت دامنه
ادامه مطلب |
نویسنده: پیمان کیان.
׀ تاریخ: برچسب:سازمان میراثفرهنگی,موزه ملی ایران,کارشناسان موزه ملی ایران,مدیران غیرمتخصص,غنیترین موزه کشور,, ׀ موضوع: <-CategoryName->
׀
|
شايد براي ما غافلگيركننده باشد اگر بدانيم در گسترهي سياسي ايران باستان، بانكي وجود داشته است كه عمليات آن در بنياد، تفاوت چنداني با كارهاي بانكي امروز نداشته است.
گشوده شدن «ليدي» و «ميانرودان»(بين النهرين) به دست كوروش، بيدرنگ اوضاع اقتصادي ايران را دگرگون كرد. «ليدي» در ضرب سكه نوآور شناخته ميشد و «ميان رودان» بزرگترين بارانداز كالاي بازرگاني جهان باستان از «سند» تا «مديترانه» بود. كهنترين بانك شناخته شده در گسترهي فرمانروايي ايرانيان با مركزيت شهرهايي مانند «هگمتانه» و «پاسارگاد» و «بابل» و «سارد» كه در زمان كورش، قلمرو ايران را تشكيل ميداد، بانك «اگيبي و پسران» بود. پيشتر هم در «ميانرودان» مركزهاي اقتصادي وجود داشت كه كارهاي مالي معبدها را انجام ميدادند. در آن جا نخست وام ميدادند و براي وام، گروي درخور توجهي، مانند زمين كشاورزي يا برده، در اختيار ميگرفتند، اما تا آن زمان تنها كاهنان و حكمرانان به كار بانكداري و پول ميپرداختند. پارسيان براي نظام بانكي امكاناتي فراهم آوردند كه پيشتر وجود نداشت. در زمان هخامنشيان، بانك «اگيبي و پسران» و بانك «مورشو و پسران» براي نخستين بار به گونهي رسمي بنيانگذاري شد. صدها سند بانكي از بايگاني اين بانكها، به ويژه از بانك وارثان شخصي به نام «اگيبي»(از اهالي بابل)، به خط ميخي بدست آمده است. اين سندها آگاهيهاي گرانبهايي دربارهي نظام بانكي روزگار باستان در اختيار ما ميگذارد. با اين كه دارندگان اين بانكها ايراني نبودند، ولي از آنرو كه در گسترهي پادشاهي هخامنشيان كار ميكردند، سازمانهايي ايراني به شمار ميآمدند و حتا مالياتهاي ديوان اداري هخامنشيان به اين بانكها واريز ميشد. بانك «اگيبي و پسران» و بانك «مورشو و پسران» همهي قدرت مالي منطقه را در اختيار خود داشتند. بانك «اگيبي» به كارهاي رهني و اعتباري و اماني ميپرداخت. از اسناد بر جاي مانده پيداست كه سرمايهي بانك، صرف كارهاي ويژهي مسكن، مزرعه، دام و كشتيهاي باربري ميشد. پول، غله، خرما و ديگر كالاهاي مصرفي نيز به گونهي جنسي به بانك سپرده ميشد. بانك حتا در برابر بهرهي غيرمستقيم، پرداخت بدهي مشتريان را بر دوش ميگرفت. غنيمتهاي جنگي نيز به بانك فروخته ميشد. در بانك، حسابي مانند حساب جاري بانكهاي امروزي و جود داشت و از دسته چك نيز بهره بُرده ميشد. از لوحي كه در بابل بدست آمده، چنين برميآيد كه در سال ٥٣٧ پيش از ميلاد، شخصي به نام «تادانو» مقداري نقره به «ايتي مردوك بلاتو» رييس بانك «اگيبي و پسران» سپرده تا دو ماه پس از آن، بهرهي آن را دريافت كند. اين سند در «هگمتانه» تنظيم شده و در آن چنين نهاده شده است كه وام پرداختي در «بابل» به گونهي خرما و به نرخ روز بازپرداخت شود. در سال ٥٣٦ يا ٥٣٥ پيش از ميلاد، رييس بانك «اگيبي و پسران» مبلغ هنگفتي از كمبوجيه وليعهد كوروش وام گرفت كه از اين موضوع ميتوان نتيجه گرفت كه اين بانك پيوند و دوستي خوبي با دربار ايران داشته است. در آن زمان اگر وام در زمان مقرر بازپرداخت نميشد، جريمهي سنگيني به آن افزوده ميشد. گاهي سند را شخص ديگري پشتنویسي ميكرد و چنانچه گيرندهي وام در بازپرداخت به موقع وام كوتاهي ميكرد، شخص ضامن، وام را پرداخت ميكرد. به وامي كه گرويي داشت بهره داده نميشد، چون بانك از گرويي درخوري كه در اختيار داشت (مانند زمين، خانه و ...) براي مدت بازپرداخت وام بهره ميبُرد. در صورتي كه وام گيرنده توانايي پرداخت آن را نداشت، گرويي از سوي بانك بايگاني(:ضبط) ميشد. هنگام به پايان رسيدن بدهي به بانك، لوح اصلي وام نابود ميشد. از لوحهاي سالم بدست آمده ميتوان نتيجه گرفت كه وامهاي مربوط به آنها بازپرداخت نشده است. از نكات جالب به دست آمده در لوحهاي مربوط به وام در آن دوران اين است كه در برخي از آنها واپسين قسطهاي وام به دست نوهي وام گيرنده پرداخت شده است كه بيانگر باريكبيني، نظم و سازماندهي امور بانكي در زمان هخامنشيان است.
ثبت دامنه
|
نویسنده: پیمان کیان.
׀ تاریخ: برچسب:نظام بانکداری ایران باستان, ايران باستان,بانك «اگيبي و پسران»,ميانرودان,ليدي,ضرب سكه ,خط ميخي,هگمتانه,پاسارگاد,, ׀ موضوع: <-CategoryName->
׀
|
صفحه قبل 2 3 4 5 ... 11 صفحه بعد
|